با دستور دوست عزیز یاس جعفری 📚
#داستان_شبیکی از نمایندگان فروش شرکت کوکاکولا، مایوس و ناامید از خاورمیانه بازگشت. دوستی از وی پرسید: چرا درکشورهای عربی
#موفق نشدی؟ وی جواب داد:
هنگامی که من به آنجا رسیدم مطمئن بودم که می توانم موفق شوم و فروش خوبی داشته باشم.اما مشکلی که داشتم این بود که من
#عربی نمی دانستم. لذاتصمیم گرفتم که پیام خود را از طریق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراین سه پوستر زیر را طراحی کردم:
پوستر اول مردی را نشان می داد که خسته و کوفته در بیابان
#بیهوش افتاده بود.پوستر دوم مردی که در حال نوشیدن کوکا کولا بود را نشان می داد.پوسترسوم مردی بسیار سرحال و شاداب را نشان می داد.
پوستر ها را بترتیب در همه جاهایی که در
#معرض دید بود چسباندم.دوستش ازوی پرسید: آیا این روش به کار آمد؟ وی جواب داد: متاسفانه من نمی دانستم عربها از راست به چپ می خوانند و لذاآنها ابتدا تصویر سوم، سپس دوم وبعداول را دیدند ...
نتیجه گیری : همیشه مخاطب خود رابشناسید و در ارزیابی های خودتان،فرهنگ، رسوم و حتی زبان آنهارادر نظر بگیرید.
📚 هرشب یک داستان جذاب 👇
...