#تولد#نینجا#ninjaکیک تولد گل پسرم
شايد خدا تو را به خاطرِ اين به من داد
كه هم وزن معصوميتت دوستت داشته باشم
شايد بايد باهم
بعدهاي بعد از اين
بخنديم و برقصيم
رهاي رها
شايد به خاطر ِ اين تو يك تكه از من شدي كه
خدا به من اجازه داد
تكه هاي احساسم را در تو تكثير كنم.
راستي خبر داري ؟
مادرت شاعرك ِ باراني ِ گرميست
از تبار احساس...
جانكم ، دلتنگي هايم را ببوس
تا تمام ِ گريبانم بوي تو را بگيرد.
تا
نقش لبهاي كودكانه ات با طعم ِ مبهم ِ دنياي يك نفره ات
روي پوستم بماند.
يك تكه از من كه نامش دل است
ديوانه وار
دارد تو را هر روز عاشق تر ميشود.
من تصميم گرفته ام خبر ِ آمدنت را به رخ ِ تمام ِ تاريخ بكشم.
مي خواهم تو را در مزرعه ي احساسم بكارم
تا باران بي دليل از ابر نبارد.
مي خواهم خدا را ببوسم
كه تو را در من خلاصه كرد.
ميخواهم رج هاي غصه هاي خنده دارم را بشكافم
و شادي انتظار تو را ببافم
...