ناهار یکشنبه ی من قرمه سبزی
مامانم تو سبزیش که میخواد سرخ کنه برگ سیر میریزه
منم موقع پخت دو سه تاحبه سیر میریزم توش محشر میشه
ساعت ۸ صبح عمم زنگ زد گفت واسه تولد پسرات منناهار میام پیشت
از اونجایی که عمم عاشق قرمه سبزی های مامانمه منم واسش قرمه سبزی گذاشتم
دقیقا مثل مامانم سفت و سیاه و ترش
ما شمالیها اگه قرمه سبزی سفت و سیاه و ترش نباشه لب بهش نمیزنیم😉
خلاصه اومد و ناهار خورد و بعد از ظهرشم کیک خوردیم و کادوشو داد دیدم یه جعبه ی طلا
باز کردم دیدم پلاک ماه تولد خودمه
گفت طاطا برای بچه هات چیزی مناسب ندیدم عوضش برای تو پلاک حمل(فروردین) خریدم
خیلی خوشم اومد
دوسش دارم
ولی دوست دارم شهریور میگرفت 😉😁
...