طبقِ باورهایِ شرقی، بدنِ زن ها متفاوت از بدنِ مردان است، بدین ترتیب که انرژی زمین در بدن و درونِ زنان در گردش است.
انرژی زنانه، انرژی به درون، کشاننده است.
این انرژی زنانه به قدری قوی است که در زندگی خانوادگی، اکثرِ افرادِ خانه تمایل دارند در اطرافِ فردی باشند که *نیرویِ مرکز گرا* در او از همه قویتر است - که معمولاً مادرِ خانواده است - و نبودِ او کاملاً مشخص و محسوس است.
اینکه بچه ها عادت دارند همیشه بدانند مادر کجاست و اگر مادر از خانه بیرون رود به شکل عجیبی متوجه میشوند و دائم میپرسند مامان کجاست؟ *از این نیروی جادویی در زن نشات میگیرد.*
زن ها معمولاً *نقطۀ ثقلِ خانه* هستند، مسئولیتِ روانی را به منظورِ تامینِ و حفظِ سلامتِ سایرِ افراد خانواده، بر عهده دارند.
*به همین دلیل وقتی زنی تغییری در جهتِ بهبود بر می دارد، تمامِ افرادِ خانه (چه او بچه داشته باشد یا نداشته باشد) از این بهبود بهره میبرند*.
سلامتِ خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندنِ زن دارد. یعنی خانم خانه که غمگین است همه خانواده آشفته میشود
*زنانِ زخمی، زنانِ افسرده، و زنان رنجور بدونِ اینکه بدانند و یا بخواهند، می توانند برایِ خود و عزیزانشان منشاء درد باشند!*
تصور کنید در جوامعِ پدر سالار با حجمِ بالایِ بی اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خودِ مردانِ آسیب دیده اند؟
در جامعه ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند دیگر نمی توان تمایزی مابینِ مظلوم و ظالم قائل شد، چون *در چنین وضعیتی همه اعم از زن و مرد و کودک بازنده هستند!*
قدرتِ سلامت بخشی هر زن آنقدر عظیم است که میتوان ادعا کرد : با یک گل بهار میشود!
زنده باشید زنان متعهد وسرزنده سرزمین من ⚘⚘⚘⚘
...