آخرین اردیبهشتِ هزار و سیصد و فلان، دارد ته میکشد!
اردیبهشتی که باید، طعمَش طعمِ توتفرنگی میداد،
عطرش عطر شکوفهی گیلاس را میماند،
و زیباییش همچون بالِ پروانه رنگارنگ بود!
اما اینطور نشد!
دوری و بیماری و فقر، بیشتر شد و
دوستی و شادی و لبخند کمتر!
درد پشت درد آمد
و خیالِآسوده پشت به پشت فرار کرد!
نمیدانم ماسکهای بدقلق عطرِ اردیبهشت را کم کرده بودند، یا این بهار بوی بهار نمیداد!
هرچه بود گذشت!
باید چنگی بزنیم به همین چند دانه حالِ خوبِ باقیمانده...
#نسرین_هداوندی
...