عکس کیک من درقرنطینه
ZAHRA
۱۸
۸۴۰

کیک من درقرنطینه

۱۳ خرداد ۹۹
برای تولد خواهرزاده عزیزم درست کردم بدون امکانات




داستان کیک تولد خونگی

درست کردن کیک، اونم کیک خونگی یه کار دلیه. انگار طعم کیکی که درست می کنی بستگی به این داره که حالت توی اون لحظه و اون ساعت چجوری بوده باشه. کیک درست کردن هزار تا کار داره؛ خرید کردن، آرد و شیر و تخم مرغ و بیکینگ پودر و این جور چیزا هم هست؛ اما فقط اینا نیست. درجۀ حرارت فر، مدت زمان موندن کیک توی فر، مدت زمان استراحت دادن کیک، اینا هست، اما… فقط اینا نیست.

یه شب رو یادم میاد که تو آخرین مرحلۀ مخلوط کردن مواد کیک و درست قبل از گذاشتنش توی فر، همزن کوچیک دستیم یه صدای وحشتناکی داد و آتیش گرفت و سوخت. بوی سوختگی سیم و قطعات داخل همزن، با صدای جرقه که توی اون لحظه یهو منو ترسوند، هیچ وقت یادم نمیره. همزن من سوخت.. اونایی که اهل پختن کیک و شیرینی هستن، خوب می دونن که تقریبا همۀ کارای یه خانم خونه دار، یه جوری به همزن ربط پیدا می کنه.


اون شب، من مونده بودم و یه همزن سوخته و یه دست خالی و یه سفارش کیک که بعد از مدت ها گرفته بودم و باید تا فرداش تحویل می دادم تا شیرینی جشن تولد یه دختر خانم باشه. شده بودم مثل یه راننده تاکسی که هرچارتا چرخ تاکسیش وسط راه پنچر شده باشه؛ یا نه! شده بودم مثل شاعری که خیلی شعرا واسه گفتن داره اما دفتر و قلمشو یهو گم کرده باشه.

آخرین مرحلۀ درست کردن کیک، خامه کشیه که باید انقد خامه رو با همزن به هم بزنی تا پف کنه و فرم بگیره و بتونی اونو لابلای کیک و دور و برش بکشی. تو اون لحظه که کیک داشت توی فر آروم آروم می پخت، من تو فکر خامه ای بودم که فرم گرفتنش به همزن خیلی بستگی داشت. همزنی که من نداشتم و خیلی بهش نیاز داشتم.

بعد از کلی غصه خوردن، به خودم گفتم مگه اون قدیما که برق نبوده، همزن برقی نبوده، چطوری کیک درست می کردن؟ حتما با دست به هم می زدن دیگه. یادمه که خیلی خسته بودم اما یه صدایی رو درون خودم شنیدم که بهم می گفت:

جا زدن و کنار کشیدنو که همه بلدن. مهم اینه که وقتی قلم و کاغذ نداری شعرتو بگی و به خاطر بسپاریش. وقتی تاکسیت پنچر شده، یه جوری مسافراتو به مقصدشون برسونی.

آستینامو زدم بالا و یک ساعت تمام، بی وقفه با دستای خسته، خامه رو اونقد به هم زدم تا فرم بگیره. هیچ یادم نمی ره که تا چند روز بعدش مچ و آرنج و شونه ام چقد درد داشت. یادم نمی ره که یه ظرف خامه رو خراب کردم تا بفهمم چی به چیه و بالاخره از پس فرم دادن خامۀ کیک، اونم بدون همزن برقی بر بیام.

من نمی دونم بقیه چی فکر می کنن و چقد با این حرف موافقن. اما به نظر من، حال آدم خیلی روی مزۀ غذاها و شیرینی هایی که می پزه تاثیر می ذاره. من توی اون جشن تولد نبودم اما مطمئنم توی مهمونی، یه نفر که از بقیه خوش ذوق تر بوده، بعد از خوردن کیک رو کرده به دوستاش و گفته: «این کیک یه مزۀ خیلی خوب و خاص می ده. یه چیزی تو مایه های امید، آرزو، صبر، انگیزه»…

...