عکس کیک تولد♥️♥️
Hasti_87
۴۴
۵۳۱

کیک تولد♥️♥️

۱۸ آبان ۹۹
🖤💔🖤💔🖤💔
💔🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔
💔🖤💔
🖤💔
💔
#عشق.بی.تکرار.من♡♡
#پارت.31
#ایهان
+ولم کن...
×نوچ...اصلا
+ میگم ول کن
× مگه جات بده؟؟
+ ارع خیلی چون فرقی با عوضی های خیابونی نداری
با حرفش عصبی دستی ب موهام کشیدم و عقب رفتم
×فقط خواستم خواب و سرما از یادت برع وگرنه قصد دیگه ایی نداشتم....وگرنه چ فراوون فرصت ها
با حرف من لپهاش گلی شد☺️شاید از شرم شاید از خجالت 🤷‍♀
برگشتم و دوباره استارت زدم ک روشن شد منم تندی پشت سر هم گاز میدادم تا گرم بشه.
تندی آیلینو بردم خونه شدن
دم در خونه آیلین نگه داشتم ک ایلین پیاده شد منم پشت سر اون پیاده شدم
نمیدونم از کجا این همه جرعت اوردم ک شروع کردم ب حرف زدن چون دلو زده بودم ب دریا🤷‍♀
× ایلین من....من فک کنم عاشقت شدم 🙂
یهو آیلین برگشت با نگاهی سراسر تعجب خیره شدع بود ادامه دادم....
×خودمم خودمو درک نمیکنم....انقدر سریع اتفاق افتاده بود ک خودمم تا ی مدت ب حسم شک داشتم....الانم حال خودمو نمیفهمم انگاری مستم.....هیچ وقت انقدر راحت نتونستم از احساسم حرف بزنم آیلین وقتی نیستی داغونم....
دوستدارم همیشه کنارم باشی 😃....
آیلین اخمی کرد و قدمی ب عقب برداشت و ناگهان شروع کرد ب دویدن ب کجا🤨خودمم نمیدونم......
با ۳ قدم بزرگ خودمو رسوندم ب دختری ک از ته دل دوسش دارم😻
×ایلین...آیلینم وایسا
آیلین برگشت و گفت من آیلین تو نیستم ک یهو نمیدونم چی شد ک افتاد بغلم
×چرا فرار میکنی ایلین؟؟
+ولم کن
×مگه من چی گفتم...

🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔🖤💔
💔🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔
💔🖤💔
🖤💔
💔
#عشق.بی.تکرار.من♡♡
#پارت.32
#ایهان...
×مکه من چی گفتم....
+ی مشت دروغ
×ب جون تنها دختر زندگیم ک اونم تویی دروغ نگفتم من ادعای عاشقی نکردم گفتم بهت علاقه دارم...
+ب چیع من علاقه داری هان؟؟؟
×دوس داشتن ک دلیل نمیخواد و نمیگم بی دلیلع چون زیباییتم بی تاثیر نبود
با داد و فریاد کسی هر دو برگشتیم و آیلین هم از بغلم در رفت😂🤷‍♀
#ایلین
برگشتم سمت صدا ک علی خیز برداشت و با ی حرکت ایهان رو نقش بر زمین کرد،
جیغ زدم:× علیییییی
علی_ تو خفه شوو...ب حساب توهم میرسم
× علی من داشتم می افتادم ک....
ولی علی بی توجه ب من رو ب ایهان گفت
علی_ دیدی افسردت ،تنهاست گفتی خرش کنم ؟؟ هان؟ دیدی محتاج محبته خواستی...
با اخرین حرفش جیغ زدم
×علییی خفه شو فقط خفه شوو بسه میخوای بگی این کارات از سر غیرتع ارع؟؟؟
پس روزایی ک حالم خراب بود و تو فقط سرزنشم میکردی این غیرتت کجا بود؟
چرا اون موقع هایی ک حرف های دوستای سهیل رو باور کردی غیرت نداشتی؟
خوردم کردی علی با حرفات لهم کردی تو ک این همه خوش غیرتی چرا ی بار فقط ی بار غیرتت رو خرج طرفداری من نکردی هان؟؟
( بلند تر داد زدم)
× چرا ی بار نزدی دهن اون کسایی ک بهم میگفتن دختر خراب هان؟؟
(اشاره کردم ب قلبم رو ادامه دادم)
×اینو میبینی ؟؟ پر از زخم و خراشع...پر از شکستگیع دیگه جای ی زخم تازه رو ندارع پر شده همیشه برام درد بودی علی ی بار نشد مرهمم باشی
تا این حرفارو زدم شروع کردم ب دویدن فقط دویدم
صدای ایهان باعث آرامش قلبم بود ک کم کم محو شد
برگشتم پست سرم رو نگاه کردم ک دیدم به به گم شدم 🤷‍♀
خواستم از همون راهی ک اومدم برگردم ک از پشت کسی دستمالی گذاشت رو صورتم و تاریکی.........
🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔🖤💔
💔🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔
💔🖤💔
🖤💔
💔
#عشق.بی.تکرار.من♡♡
#پارت.33
#ایهان...
کل دیشب رو گشتم ولی انگار ن انگار ک ایلینی وجود داشته دارم دیونه میشم
صبح هم با علی درگیر شدم ولی آخرش به هم قسم دادیم تا پیدا نکردیم ب هم دیگه زنگ نزنیم
منم گفتم به همه بگو یا پیشه ایسانه یا پیش خودت😣
همینجوری داشتم تو اتاق راه میرفتم و فکر میکردم ک ایسان اومد 🤦‍♂
×داداشی جونم؟چرا ناراحتی چیزی شده؟ نکنه عاشق شدی و دخترع گذاشته رفته😅🤨
+چیزی نیست خواهرم برو تو اتاقت منم کمی استراحت کنم
×😤یعنی چی چیزی نیست مثل بچه ها لواشک بده بعد برم تو اتاق😤 یا الان میگی چیشده یا دیگه ن من ن تو 😕
+وایی😣چ قدر حرف میزنی تو باشع بابا بشین بگم چی شده ولی هیچ کس نباید خبردار بشع اوکی؟
× باش بگو🤓وایسا وایسا نکنه ازدواج کردی و داری پنهون میکنی😜هان؟
+اه ایسان بسع این قصه هات🙁(بعد شروع کردم ب توضیح دادن از روز اولی ک آیلین رو دیدم تا دیشب ک یهویی آیلین گم شد)
آیلین با چشمای اشکیش داشت نگاهم میکرد
ب خدا منم جای اون بودم باورم نمیشد
زندگی آیلینم شده ی سریال تکراری🙂
×داداشی خوب ب کاوه بگو شاید تونست کمکت کنه😓
+گفتم خواهرم ب هر کی ک میشناختم گفتم ولی نیست دیگه نیست
من میدونم کارع سهیله تا آدمش نکنم دست بردار نیستم صبر کن
بدون توجه ب جیغ جیغ های ایسان سوار ماشین شدم و رفتم خونه سهیل....


🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔🖤💔
💔🖤💔🖤💔
🖤💔🖤💔
💔🖤💔
🖤💔
💔
#عشق.بی.تکرار.من♡♡
#پارت.34
#ایلین
+تو چ گوهی خوردی هان؟
_ چیع اخه گفتی بیهوشش کن بیار منم کارمو انجام دادم
+ راستشو بگو چند قطره ریختی از مواد؟
_ دقیق نمیدونم اما ی ۹،۱۰ تایی ریختم خوب حالا چ ربطی دارع
+ ای سگ تو روحت آرش برای همون بیدار نمیشه کره خر
با صدای دعوا کسی بیدار شدم
همین ک چشم هامو باز کردم چشای هیز و زشت سهیل رو دیدم مم واقعا عاشق این چشم بودم هه😒
× دِ چه عجب عروسک چشماتو باز کردی کم کم داشتم نگرانت میشدم
+ خفه شو من عروسک تو نیستم برای چی منو اینجا اوردی هان؟؟
× اروم آروم خشن نشو ک خوشگل تر میشی من قلبم ضعیفه ها
من بهت گفته بودم مال خودم میشی
+تویع عوضی لاشی...‌...
با تودهنی ک سهیل زد حرفم نصفه موند و شوری خون رو تو دهنم حس کردم
× اگه میخوای ایهان جونت زنده بمونه پس خفه شو
الانم بلند شو غذاتو کوفت کن من زن لاغر مردنی نمیخوام
حرفشو زد و رفت
اخه کسی نیست بگه کی زن تو شدم ک میخوای لاغر باشم یا چاق😒
زودی مثل قحطی زده ها بلند شدم و همه غذامو خودم 😫 ...

🖤💔🖤💔
...