من دیشب یاد عروسی های دهه های قبل افتادم . نیمه ی دوم دهه های قبل با مامانم میرفتیم عروسی قشنگ یادمه 😅
تماااام عروسی ها توی خونه بود و تابستون .
از ساعتای سه ظهر (بعداز ناهار ) عروسی شروع میشد .
یه سری مهمون داشتن به اسم صرف « چای شیرینی» یعنی اینا شام دعوت نبودن 😁 فقط عصری میرفتن برای تماشای عروس و خوردن شیرینی .
و سر شب برمیگشتن خونشون. و اونایی که شام بودن دیر تر میرفتن و تا پایان مراسم حضور داشتن .
شیرینی های عروسی « پاپیون و زبان» بود . میوه هم سیب و خیار .
هنوزم که هنوزه وقتی سیب و خیار رو با هم میخورم یاد عروسی های قدیم میفتم .
حیاط رو میشستن
و فرش میکردن و بعضی ها توی حیاط مینشستند.
مادر عروس و مادر داماد معمولا انقدررر کار داشتن نه آرایشگاه میرفتن نه لباس درست حسابی میپوشیدن کل مراسم درحال بدو بدو بودن.
کفش پوشیدن توی مراسم اصلا مد نبود و همه جوراب داشتن 😁 یا پارازین یا شیشه ای . مشکی یا رنگ پا و اکثر خانومایی که جوراب شیشه ای مشکی داشتن تا اخر شب جورابشون از چند جا راه برمیداشت😂😂
توی جوراب خانوما معمولأ پرازپول بود 😂
عروس همون عصری از آرایشگاه میومد خونه که مهمونای چای شیرینی ببیننش .
معمولا تو کل خونه فقط یه صندلی بود اونم جایگاه عروس بود رو صندلی ام هم معمولا یه پارچه سفید مینداختن.
دی جی کسی نمیدونست چیه ؟ ضبط و باند داشتن با سی دی و نوار کاست.اهنگ ها پشت هم پخش میشد . گاهی نوار کاست رو عقب جلو میکردن که آهنگ مورد علاقه شون پخش بشه و یه صدای «قیدخجئلقطدمئبب » از ضبط شنیده میشد .
اگر عروسی بود که سفره عقد نبود اما اگر عقدکنون بود
یک اتاق خونه رو خااااالی میکردن . خالیه خالی فقط یه فرش داشت .بعد از صبحش یا از دیشبش فضول های مراسم میومدن سفره عقد میچیدن ( بستگی به میزان فضولی یا خانواده عروس میچیدن یا داماد 😁)
بعدم شش تا قفل به در اتاق عقد میزدن که کسی نره . روز جشن هم یکی از بداخلاق ترین زنای فامیل رو مامور میکردن که نذاره بچه ها از محدوده ی اتاق عقد رد بشن .🤔
توی مراسم گاهی تک و توک مهمون ها کفش داشتن و همیشه پاشنه ی کفشاشون رو میذاشتن رو دست و پای بچه ها 🥺 و اصرار داشتن عربی برقصن 😁
یه حرکتی ام بود کسایی .که موهاشون بلند بود انجام میدادن که موهاشون رو باز میکردن و کله شون رو به عقب و جلو میبردن و موهاشون به پشت و جلو پرت میشد 😐 مثلا خیلی خفن بودن. بعد یه نفر با پارچ استیل و لیوان استیل تو مهمونا راه میرفت و میگفت کسی آب نمیخواد ؟؟
کم کم انقدر شلووووغ میشد که فقط یه تیکه یک در یک، وسط خونه برای رقص خالی میموند . اگرم از جات بلند میشدی جات رو میگرفتن 😐
دسشویی داخل خونه رو میبستن و فقط دسشویی حیاط باز بوداونجام صف داشت😅
معمولا یکی از طرفین عروس یا داماد رییس مراسم میشدن و برای اون یکی فامیل شاخ بازی درمیاوردن و اهنگ و ضبط و منطقه رقص رو به دست میگرفتن و ول نمیکردن 😁
بچه ها شاباش هارو از دست هم میقاپیدن .
بچه ها تو خونه ی عروسی گم میشدن 🤦🏼♀️
رو کله ی عروس دوماد در حد رگبار نقل میریختن 😅 گاهی نقل ها تو صورت عروس دوماد پرت میشد یه عده ام نقل هارو بعد از رقص و کلی راه رفتن روش از کف زمین جمع میکردن و میبردن خونشون میریختن تو قندون شون و تا مدت ها میخوردن 😂
موقعی که میخواستن به عروس دوماد کادو بدن یکی از بد صدا ترین و جیغ جیغوترین زنای فامیل رو مامور میکردن تا باکمک حنجره اش کادوها رو اعلام کنه . هرچی ام میدادن اصرار داشتن همونجا تو دست و گردن عروس کنن 😅
عروس تو کل مراسم در حال خجالت کشیدن و قرمزشدن بود 🤔 بلد نبود برقصه .
زنا شاباش هاشون رو تو دهن عروس دوماد میکردن.
یه نفرم نایلون دستش بود و تند تند شاباش هارو از دست عروس دوماد میگرفت میکرد تو نایلون .
معمولا شام دو سیخ کوبیده بود با پلو و گوجه ویه بسته کره باکاغذروش و نوشابه فانتا زرد ازون شیشه ای باریک ها ،غذاها هم که.توی ظرف ملامین سرومیشد.
بعد از تموم شدن مراسم خودمونی ها بسته به میزان معرفت شون میموندن و ظرف میشستن و جارو میکشیدن و تو جمع کردن بساط کمک میکردن باخستگی تموم بعدش یه شیرمرد دلاورپیدامیشد اوناروبرسونه ویا هرکدوم یه گوشه تلپ میشدن ومیخوابیدن😍😂😁
وای یادش بخیرررر تقریبا نود درصد عروسیایی که رفتم همین حالو هوا بود
ما توی شهرمون اکثر عروسی ها توی خونه ها بود و تک و توک مجالس توی تالار گرفته میشد
چه حس خوبی ، چه شیرینیِ بینظیری
بازم یادش بخیر😌🥺
#کباب_تابه_ای_مرغ#کباب_تابه_ای#مامی_مهستی_مه_یاس#نهار#خوشمزه#کباب