تصوری داشتم خیال کردم که در ساحل دریا با خدا قدم میزنم
در آسمان تصویری از زندگی خود دیدم
همه جا دو ردپا دیدم یکی از آن من و دیگری جای پای خدا بود
وقتی در آخرین تصویر زندگیم به روی شنها نگاه کردم دیدم که گاهی فقط یک ردپا میبینم
دریافتم که اینها در سخت ترین مواقع زندگیم بود
از خدا پرسیدم: خدایا فرمودی که اگر به تو ایمان آوردم هرگز تنهایم نخواهی گذاشت چرا در سخت ترین مواقع زندگیم ردپایی از تو نمیبینم؟! چرا در آن اوقات رهایم کردی؟!
فرمود: فرزند عزیزم تو را دوست دارم و هرگز تنهایت نگذاشته و نخواهم گذاشت اگر در سخت ترین مواقع فقط یک ردپا میبینی آن ردپای من است که تو را به دوش کشیده ام...
...