عکس کیک هلو
ترنم و طلوع
۱۰۴
۱.۰k

کیک هلو

۸ تیر ۰۰
#قرار گروهی هنرنمایی خواهری در کنار باغچه مامان. این روزها عجیب دلتنگم...دلتنگ خانه ی پدری..!!!

دلم می خواهد بی هیچ بهانه ای به خانه پدری بروم... بی هیچ اشاره و اطلاعی ، بی مقدمه ، ناگهانی ، جلوی درب ِ خانه ، فشار زنگ ، طپیدن ِ دل ، آغوش و بوسه !
و یک بار دیگر صحنه ای بی بدیل در دفتر خاطراتِ مان نقش ببندد!
دلم خانه پدری را می خواهد ، با هم بودنمان ، دور هم بودنمان را ، دل دادن و نازکردن ها را ، غذاهای خوشمزه ، بغل کردن و بوسه های واقعی ِ واقعی.
دلم بوی خانه پدری و مادری را میخواهد، همان جا که گوشه و کنارش پر از انرژی های مثبت الهی است .
همان جا که خدایش هم با آدم مهربان تر است .
همان جا که ساعت دوازده ظهر سیل بیاید یا طوفان ، آفتاب باشد یا باران ، سفره نهارش حوالی صدای اذان پهن میشود !
همان جا که شب هایش پر از آرامش است و پر از ستاره !
همان جا که بوی ترشی های معطرش ، مزه ی مرباهای رنگارنگش ، ماست های خانگی اش ، سبزی های خشک شده ای که همیشه بفصل اش تمام فضای خانه را عطرآگین میکند ، غذاهای خوشمزه و بی مثالش که در هیچ رستورانی نمونه اش را نمیتوان یافت ....
همه و همه خبر از وجود زنی میدهد در آن خانه به نام مادر ، زنی استوار به مانند یک ستون ، زنی پر از احساست و هیجانات ، زنی پر از قشنگی و زیبایی ظاهری و باطنی ، زنی پر از دل نگرانی های مادرانه که تمامی ندارد !
و این زن ، مادر ِ من است
...