عکس حلوا

حلوا

۲۶ تیر ۰۰
حامد عزیزم
ﭼﻘﺪﺭ می‌گیری ﺑﻴﺎیی ﻭ ﺻﺤﻨﻪ‌ﻫﺎی ﺩﻟﻢ ﺭﺍ دوباره ﺭﻧﮓ کنی؟ ﺑﻌﺪ ﺑﺮﺍی ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﻟﻢ یک ﺭﻭﺯ ﺁﻓﺘﺎبی ﺑﻜشی ﻛﻪ ﻧﻮﺭ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺗﺎ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﺍﺗﺎﻕ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ…
ﺭﺍﺳتی ﻣﻦ ﺭﻭی ﺻﻮﺭﺗﻢ ﻫﻢ یک ﺧﻨﺪﻩ میﺧﻮﺍﻫﻢ، مثل همان زمانی که بودی و مرا تسلی می‌دادی…
از دست دادن برادر نازنینی مثل تو خیلی سخته و سخت‌تر از اون اینکه برای دیگران مثل کوه استوار باشی، اما تو خودت آروم آروم بشکنی …
عزیزدلم بیست روز هست که نیستی و من توی بهت نبودنت هستم

برادر عزیزم هرگز فکر نمی‌کردم اینهمه زود از پیشم بری ..
من منتظر خبر بچه دارشدنت بودم عزیزم نه خبر مرگت 😭
رفتی دلم تا ابد خواهد سوخت

لطفا برای شادی روح برادر جوان و تازه دامادم
و مادر مهربونم که نتونست داغ برادرم رو تحمل کنه صلوات بفرستین😭🙏ممنون
...