#قرار-معنوی#شهید-رسول-خلیلی🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
یا جای من توی این کلاس است یا جای شما!
رسول در دوران ابتدایی نیز بار دیگر این روحیه از حق دفاع کردن را نشان داده بود. ما آن موقع ساکن کرج بودیم و قرار بود حضرت آقا به آنجا بیایند. اما معلم رسول سرکلاس به ریسه بندی خیابانها و شور و اشتیاق مردم انتقاد میکند که اینها انصراف است و از این حرف ها. رسول بلند میشود و به معلم میگوید: این چه حرفی است که میزنید شما میدانید که چه کسی وارد شهر ما میشود؟ چراغانی که سهل است قربانی باید برای ایشان کرد، قربانی هم سهل است ما باید جانمان را فدای ایشان کنیم. معلم هم عصبانی میشود و به رسول میگوید خلیلی باز روی حرف من حرف زدی؟ یا جای من توی این کلاس است یا جای شما!
رسول هم به احترام معلم از کلاس بیرون میزند. پدر رسول وقتی آمد و از ماجرا مطلع شد به مدرسه رفت و قضیه را با مدیر مدرسه در میان گذاشت.
تقوا و ایمان رسول از بچگی در او وجود داشت. خانواده ما خانواده مذهبی بود و به لطف خدا حلال و حرام را رعایت میکردیم. ما موسیقی حرام گوش نمیکردیم و حتی در مجالس عروسی که موسیقی بود نیز شرکت نداشتیم، مگر اقوام درجه یک که آن هم سر شام و برای دادن هدیه و صلحه رحم میرفتیم. خب همه این مراقبتها روی رسول تاثیر میگذاشت.
ماجرای قرآن خواندن رسول در تاکسی/ نمیخواهم صدای موسیقی را بشنوم
خاطرم هست رسول هفت هشت ساله بود، روزی برای رفتن به جایی ماشین خطی گرفتیم که راننده داخل ماشین موسیقی گذاشته بود یک لحظه دیدم رسول انگشتانش داخل گوشش برده و سرش را بین زانوانش و در حال قرائت قرآن است. با تعجب و آرام به او گفتم رسول چه کار میکنی؟ او اشاره کرد که نمیخواهم صدای موسیقی را بشنوم بعد به راننده تذکر دادم و موسیقی را خاموش کرد. رسول وجود خاصی داشت نمیخواهم بگویم استثنا بود، او هم مثل همه بچههای دیگر بود و شیطنت و خطاهای خاص خودش را داشت، اما بچهای بود که تمام کارهایش در جهت مثبت بود.
مصاحبه را با این سوال ادامه میدهم که بدانم فعالیتهای شهید خلیلی از همان دوران کودکی به چه چیزهایی اختصاص داشته و علاقه مندیهای او به چه سمتی بوده است.
رسول وجود خاصی داشت نمیخواهم بگویم استثنا بود، او هم مثل همه بچههای دیگر بود و شیطنت و خطاهای خاص خودش را داشت، اما بچهای بود که تمام کارهایش در جهت مثبت بود.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
...