عکس منظومه مادرانه⁦❤️⁩
Fareqمامان مَأوا
۱۷۲
۲.۶k

منظومه مادرانه⁦❤️⁩

۲۹ دی ۰۰
#کیک_روز_مادر#کوکی#اسفنجی#آیسینگ#روزت_مبارک_بانو#کوکی_کره_ای
داستان مادر شدن من!!
سوم بهمن ماه سال هزار و سیصد و نود و پنج بود که دو خط صورتی پررنگ روی ی قطعه پلاستیکی زندگی من و بابات رو کاملااا متحول کرد!!!
منتظرت بودیم ولی فکر نمیکردیم آنقدر زود خدا مرحمت کنه و یکی از فرشته هاش رو به امانت به ما بسپره!!
بگذار نگم برات از گریه های عاشقانه و از سر شوقمون⁦❤️⁩

چهارم بهمن ماه بود که حضورت رو با اون علامت + تو برگه آزمایش به ما اثبات کردی!! چقدر شیرین بود اون روز 😍
همینجوری میگذشت تا اواسط اسفند ماه که دل تو دلمون نبود ببینیم این فرشته از چه جنسیه از جنس لطافت گلبرگ گل رز یا از جنس صخره های پر استقامت کوه!!
هرچند من میدونستم تو خود گلی!!!!
و شد... همون که من تو خوابم دیده بودم...
حس کرده بودم...
قرار بود برامون ماندگار بشی ولی.....
باز هم خدای مهربون بهمون نشون داد که تو...
قراره پناه ما باشی... جایگاه ما رو تو ابدیت تعیین کنی...بهشت باشه یا جهنم...چون تربیت تو شکوفا کردن تو مسئولیت خیلییی بزرگیه!!!
پس... اون گل برای ما شد مأوا!!!
وقتی تو شهریور ماه هزار و سیصد و نود و شش از دنیای فرشته ها پا به دنیای ما آدما گذاشتی.... من به چشم خودم وسعت رحمت و برکت خدا رو دیدم...
تقریبا یازده ماهه بودی که برای بار اول من رو مامان صدا کردی....
نگم برات از شوقم ...از تپش قلبم .... از گریه شوقم(مامان یکم زیادی احساساتیه عزیزدلم حتی با یاداوری خاطره های شیرینش هم گریه اش میگیره)
زندگیم عوض شد درست... سخت شد درست... بی خوابی کشیدم درست....کلی وزن کم کردم بخاطر حساسیت هات درست....
ولی...
ولی...
ولی....
همه اینا به اون جمله ای که الان تو چهار سالگیت بهم گفتی در مامان جانم...
(مامان تو بهترین مامان دنیایی)
اره الان هم که دارم مینویسم اشکم در اومده جان دلم...
چهار سال از مادر دختری من و تو میگذره و من به خودم میبالم که تو رو دارم
واقعا دنیای مامان ها برای خودش منظومه ای جدا از منظومه شمسیه....
و من اسمش رو گذاشتم منظومه مادرانه!!!
مامان های گل روزتون پیشاپیش مبارک⁦❤️⁩
...