عکس لواشک هلو
سَـــــلویٰ
۵۹
۳.۳k

لواشک هلو

۲۰ شهریور ۰۲
شبانگاه دوم شهریور ۱۳۲۰ در جریان جنگ جهانی دوم قوای روس پس از تسلیم دولت ایران ورود خود را به مرزهای ایران در منطقه نمین به پاسگاه کلوز اطلاع می دهند و حسینعلی_صدآفرین ،آن زمان به عنوان معاون پاسگاه انجام وظیفه می کرد او در آن زمان ۱۷ سال سابقه خدمت داشت حسینعلی پس از شنیدن این خبر بلافاصله پیش فرمانده پاسگاه رفته و او را در جریان قرار می دهد او تمایلی برای درگیری از خود نشان نمی دهد اما حسینعلی به خانه خود رفته و پس از وداع با خانواده به پاسگاه بر می گردد و از اسلحه خانه تعدادی تفنگ برنو بر می دارد کمی دورتر از پاسگاه تفنگ ها را در فاصله های مختلفی قرار می دهد ساعت چهار نصف شب حمله شروع می شود حسینعلی شروع به تیراندازی می کند قوای روس انتظار دفاع نداشتند و فکر می کردند با عده ی زیادی طرف هستند هر چه می توانند پاسگاه کلوز را گلوله باران می کنند .

او تا ساعت ۸ صبح در برابر قوای روس شجاعانه می جنگد حوالی ساعات ۶ صبح در حالیکه لشکر روس از سمت نمین و ارشق با عبور از دهات و قصبه ها وارد اردبیل شده بودند ستون اصلی لشکر روس با مقاومت و یکه تازی جانانه حسینعلی در حوالی پاسگاه کلوز زمین گیر شده بودند. توپخانه دشمن پاسگاه را ویران کرده بود و مهمات حسینعلی تمام شده بود و برای اینکه اسلحه ها دست دشمن نیفتد اسلحه ها را می شکند چون معتقد بود برای یک سرباز ننگ است که اسلحه اش دست دشمن بیافتد و به جنگ تن به تن روی می آورد و با چنگ و دندان با دشمن مقابله می کند ودر این درگیری به شهادت می رسد سربازان روس وقتی متوجه می شوند فقط یک نفر با آنان می جنگیده است با قساوت هر چه تمام تر سر از تن صدآفرین جدا می کنند فرمانده روس وقتی اسم شهید را می پرسد او را حسینعلی معرفی می کنند وی از اینکه صدآفرین را کشته اند نیرو های خود را مؤاخده می کند و  با تحسین شجاعت این سرباز ایرانی به زبان روسی وی را با لقب ۱۰۰۰ آفرین خطاب می کند. اهالی روستا در حین جنگ روستا را خالی کرده بودند در حالی که فقط چراغ  یک خانه روشن مانده بود و آن هم خانه صدآفرین بود چرا که زنان روستا نتوانسته بودند همسر و فرزندان او را با خود ببرند
حسینعلی با دو پسر و همسرش که مربی قرآن بود در روستای خواجه بلاغی نمین زندگی می کردند .
بعد از برگشت اهالی به روستا سراغ پاسگاه می روند و ملا مرتضی سید حسینی پیله رود بر پیکر او نماز می خواند و در همان پاسگاه به خاک می سپارند. سال ۷۴ همسر این شهید که در زنجان زندگی می کنند بر سر مزار صدآفرین می آید و از بیست متری مزار سینه خیز می رود و اشک ریزان مزار او را زیارت می کند. چند سال پیش شخص غیوری بنام طومارجعفری از روستای خواجه بلاغی آرامگاه او را در این پاسگاه بازسازی می کند . پاسگاه کلوز پس از دلاوری های حسینعلی در برابر روسها به نام پاسگاه صد آفرین تغییر نام یافت . این پاسگاه در ۳۵ کیلومتری شمال غرب شهرستان نمین و در نقطه صفر مرزی ما بین روستای خواجه بلاغی و خوش آباد پیله رود قرار دارد.
اگر روزی گذرتان به آن منطقه افتاد حتما بر سر مزار این قهرمان حاضر شده و فاتحه بخوانید ...


سلام بروی ماه همگی..
لواشک هلو رو ریخته بودم تو سینی گرد ..بعد خشک شدن داشتم برش میزدم یهو همینطوری پیچیدم..بعدش دیدم بدک نشد..بعدش گذاشتم روی یه میز که شیشش شبیه آینس..بعدش یه عکس گرفتم که بعدش خوشم اومد..بعدشم که الان باشه گفتم باهاتون به اشتراک بگذارم..
بعدشم☺️ که ممنون محبت نگاه همگیتون..♥️
...