یکی از اون پای ثابتای آملیا تو عیدا ، نزدیکای عید ک میشد زنعموم ، عمه ها جمع میشدن خمیر و درست میکردن زیااااد ، یادمه کلی از قطابا همونجا خورده میشد حالا درست کردنش خمیر خوب شه نمیدونم پیچ خوب زده شه وا نشه یکی از چندین چالشااا بود 😅😅😅😅
بعدش برا مهمونا باید قطاب آب دندونا رو تو این ظرف پیرکس در دارا میزاشتیم فقطم این ظرفاها نه چیز دیگه انگار قسم خورده بودن مامانا😂😂😂 شایدم اون موقع سلفونی نبوده و شمالم ک رطوبتتت ....
ورق بزنید ظرف پیرکس در دار مشخصه🤗🤗🤗 جالبه میرفتیم جاهای دیگه میگفتیم مامان عهههه گل میوه ای قشنگه ظرفاش🙃🙃🙃🙃
خلاصه ک سعی کردم اون پذیرایی بیست سی سال پیش و تداعی کنم ، پرتقالم ک همیشه ی خدا هست اون وسط مسطااا ، بگمااا اون قندونا یادتونه یک کیلو قند توش جا میشد 😂😂😂😂 خدا همش خاطره بازی شد این قطاب ، چرا ما دهه شصتیا موندیمم تو اون روزااا آخه 🤗🤗🤗 همه چیزاش ساده اما قشنگگگگ
یادش ب خیرررر فقط میتونم بگم ...

خلاصه ک عکس ساده من تقدیم نگاه قشنگتون 💖💖💖💖
لینک قطاب قبلیا ، متخصص قطاب شدم خودم خبر ندارم 😅😅😅👇👇👇👇

https://sarashpazpapion.com/picture/94edf1e86dcd4723c17d0ca32cb0b8af

https://sarashpazpapion.com/picture/8a4e7cab5c60e32aecd21c5df04618c9