بگذار با خیال تو سلطان شود دلم
مگذار سر به زیر گریبان شود دلم
آسوده کن خیال من از شور عشق خود
تا در هوای عشق تو طرلان شود دلم
آویز زلف مثل شبت را به شانه ات
در بسترش که ماه درخشان شود دلم
آه ای غزل وحشی مشکین دشت عشق
امشب بیا که ملک جبیران شود دلم
انصاف کن مرا به غم دل رها مکن
تا کی در آسمان تو باران شود دلم؟
دیگر از این خیال و گمان خسته ام بیا
برگرد قبل از اینکه هراسان شود دلم
(پاییز) در اسارت بود و نبود توست
آخر به کی ز جور تو نالان شود دلم؟
#علی_اکبری_ایرنجی
...