اتفاقا من مدیون کسانی ام که حمایتم نکردند، مراقبم نبودند و مرا به حال خودم رها کردند.
من مدیون کارهای سخت و مسیرهای بن بستم. مدیون مشکلاتی که سخت حل میشدند و گرههایی که سخت باز میشدند و آدمهایی که خیلی سخت همراهی میکردند.
من مدیونِ ضربههای گل نشده و تیرهای از کمان رها شدهی به هدف نرسیدهام...
من مدیون زخمها و رنجها و آسیبهام... مدیون تک تک لحظاتی که از خدا و کائنات و آدمها انتظار همراهی داشتم و ناامیدم کردند!
پرنده چطور پرواز میآموخت؛ اگر روی زمین به نیاز و مقصود میرسید؟!
ماهی چطور راه دریا را مییافت؛ اگر رشد نمیکرد و از حصار محدود تُنگ به ستوه نمیآمد؟!
نرگس صرافیان
...