عکس #باقلوا_ با _خمیر_ یوفکا
نیکا
۰
۹۰۹

#باقلوا_ با _خمیر_ یوفکا

۲ هفته پیش
در خود گریستم...
به دفعات در خود گریستم...
و لبخندی که مدت‌ها به مکافات روی صورت چسبانده‌بودم روی لبانم خشک شد
و اشتیاقم برای همه چیز کور...
وسط زندگی به خودم آمده‌بودم و دیده‌بودم که تا بالاترین موقعیت‌های ممکن رفته‌بودم و تمام زور خودم را زده‌بودم اما همه چیز خیلی وقت بود که تمام شده‌بود.
من داشتم درختی خشک را آبیاری می‌کردم و به نجات ریشه‌های پوسیده، امید داشتم!
روی دوش من، جنازه‌ای بود که با خود این سو و آن سو می‌کشاندم و انتظار داشتم معجزه شود و نپذیرفته‌بودم که "مرگ" پایان تمام چیزها و رابطه‌ها و رابطه‌ها و رابطه‌ها و ... آدم‌هاست...

#نرگس_صرافیان_طوفان
...