عکس سوپ کدو حلوایی
maryam_ima
۵۸
۱.۸k

سوپ کدو حلوایی

۹ دی ۹۵
کاش یادتان بیاید که نذری را در کاسه‌های چینی و لعابی می‌آوردند در ِ خانه‌هامان. خبری از این همه ظرف نایلونی و پلاستیکی نبود؛ چون موضوع «کثرت» نبود، «کیفیت» بود. کاسه‌ی شله‌زرد بهانه‌ی معاشرت بود.
دستی بود که دراز شده بود به دوستی. سلامی بود که مزه‌دار شده بود و فرستاده شده بود در ِ خانه.
برای همین هم «جواب» لازم داشت این سلام. می‌گفتیم «یک دقیقه صبر کن» و بدوبدو می‌رفتیم توی آشپزخانه، کاسه را می‌شستیم، خشک می‌کردیم و تویش را از جواب پر می‌کردیم: شیرینی و شکلاتی، شاخه نباتی، برگ گلی حتی. به رسم ادب و مهربانی. کاسه را پر برمی‌گرداندیم؛ یعنی که بله، بسم‌الله؛ ما هم هستیم. ما هم چیزی داریم که بگذاریم سر سفره‌ی این دوستی یا همسایگی. ما هم اگر پای معرفت در میان باشد، از همان دست که بگیریم می‌دهیم.
حالا اما انگار نذری دادن مسابقه است. مسابقه نبود، ما این‌جورش کردیم. مثل ده‌ها چیز دیگر که داریم تویش مسابقه می‌دهیم؛ بی‌دلیل، بی‌هدف، بی‌لذت. مثل صدها چیز دیگر که خالی از معناشان کردیم و با صورت و عدد خود را فریفتیم، کاسه‌های نذری را هم از معنا تهی کردیم تا راحت‌تر مسابقه بدهیم. دیگر کسی موقع نذری دادن چینی‌های گل‌دارش را بیرون نمی‌کشد. دیگر کسی درِ خانه‌ی همسایه را نمی‌زند و برای گشوده شدن در صبوری نمی‌کند. دیگر کسی موقع دادن و گرفتن به چشم‌های آن دیگری خیره نمی‌شود. و دیگر کسی کاسه‌ی طرف دیگر را برنمی‌گرداند؛ پر، یا خالی حتی...

#کدو_حلوایی #سوپ
...