*Žэiлдв*
*Žэiлдв*

دستور پختی یافت نشد

پیراشکی کرم دار
*Žэiлдв*
۱۰

پیراشکی کرم دار

۲۷ آبان ۹۷
سلام دوستان گلم
اینم ازپیراشکیهای من برای باراول عالی بودن جاتون خالی😚😚😚
...
دونات###
*Žэiлдв*
۲۱

دونات###

۱۴ آبان ۹۷
بفرماییددونات خانگی برای باراول
دوستان من چون شاغلم یه مدتی نبودم دنبالم کنید حتما دنبالتون میکنم لایک دارین همگی😗😗😗
...
فلافل.بال مرغ سوخاری.زبراکیک.چیزکیک
*Žэiлдв*
۱۵
سلام دوستای گلم اینم تدارک من برای ناهار امروز برای دوستای گلم
...
کراکت سیب زمینی باپنیرپیتزا.کیک یزدی
*Žэiлдв*
۳۲
هردوبرای باراول بود که درست کردم و خوب شده بودن😍پایینون لطفا کاراهامو خوب درنظربگیر و فقط توپیج خودم نزار وتاییدشون کن .....🤗 *ζеiиαβ*💅:
هيچکس سرش آنقدر شلوغ نيست که زمان از دستش در برود و تو را از ياد ببرد، همه چيز برمی گردد به اولويت های ذهن آن آدم اگر کسی به هر دليلی تو را از یاد برد فقط يک دليل دارد، تو جزء اولويت هايش نيستی...


🕴پائولو کوئيلو
...
ماکارانی.تزیین ماست وخیار.کیک شکلات
*Žэiлдв*
۱۸
ناهارامروز خونه مامانم
ولی همه رو خودم انجام دادم موردتاییدمادرجانم وهمسرجانم قرارگرفت😍
*ζеiиαβ*💅:
عمر عقاب ۷۰ سال است ولی به ۴۰ که رسید چنگال هایش بلند شده و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد..
نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است.

آنگاه عقاب است و دوراهی:
--> بمـیرد یـــــا دوباره متولد شود<--

ولی چگونه؟؟

عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و منتظر میماند تا نوکی جدید بروید. با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از جای میکَند تا چنگال نو درآید. و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند.
این روند دردناک 150 روز طول میکشد ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند.

برای زیستن باید تغییر کرد.
درد کشید...
از آنچه دوست داشت گذشت.
عادات و خاطرات بد را از یاد برد و دوباره متولد شد.
یـــــا بايد مُرد...

«انتخاب با خودِ توست...!»
...
پیتزا و کیک شکلاتی
*Žэiлдв*
۲۲
همسرجانم💏💕 خیلی تعریف کردو گفت خوشمزه شده خوشحالم برای بار اول بود که پیتزا 🍕🍕درست کردم و این یه تجربه خوب بود برام تو اشپزی😗😗😗😗*ζеiиαβ*💅:
یادش بخیر

_لذتی که توی خوابیدن با لباس مدرسه توی رختخواب
بین ساعات ۷:۰۰ تا ۷:۱۵ وجود داشت توی هیچ چیزی دیگه وجود نداشت و ندارد و نخواهد داشت

_یادش بخیر؛ در به در دنبال یکی میگشتیم کتابامونو جلد کنه !

_همیشه تو مدرسه عادت داشتم همکلاسی هامو بشمرم تا ببینم کدوم پاراگراف برای خوندن به من می افته

_یادش بخیر یکی از استرس های زمان مدرسه این بود که زنگ ورزشمون چه روزیه و چه ساعتی ؟!!

_افتادن زنگ ورزش اونم دو زنگ آخر پنجشنبه با هیچ خوشحالی ای نمیشد عوضش کرد
زنگ آخر:ورزش_ ورزش

_من مدرسه که میرفتم همیشه سر کلاس به این فک میکردم که اگه پنکه سقفی بیفته کله کیا قطع میشه !

_وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم
الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم
گوشه کلاس دم سطل آشغال بتراشیم

_تو مدرسه آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست اونا یه درس از ما عقب تر باشن

_اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ سیمی واسش انتخاب می کردیم

_یادش بخیر، ﺑﭽﻪ که ﺑﻮﺩﯾﻢ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺎﺩﺭﻣﻮﻧﻮ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ تا ﮔﻢ ﻧﺸﯿﻢ.

_عکس برگردون میخریدیم و با آب دهن میچسبوندیم تو دفترمون
یا عکس آدامس خرسی رو با آب دهن میچسبوندیم ساق دستمون
کلی هم کیف میکردیم

_می نشستیم به انتظارکلاس چهارم تا با خودکار بنویسیم

_در یخچالو کم کم میبستی تا ببینی لامپش چه جور خاموش میشه

_اگه کسی بهت میگفت برو آب برام بیار اول خودت از سر لیوان میخوردی

چه زود بزرگ شدیم و آرزوها و خاطرات زیبای کودکیمون رو فراموش کردیم .
تقدیم به همه دوستان ❤️
...
ژله قلبی ،ژله باشیر،وتهچین برای ناهارامروز
*Žэiлдв*
۳۷
لطفا تاییدش کنید خیلی براش زحمت کشیدم 😍😍😍
...
کیک درپلوپز
*Žэiлдв*
۸

کیک درپلوپز

۱۷ مهر ۹۷