برای مغرورها....
غرور لعنتی
همواره چوب لای چرخ زندگیهایمان انداخت...
گوش ندادیم به حرف کسی که دلسوزمان بود،
انجام ندادیم کاری را که میدانستیم باید،
پیام ندادیم به کسی که دلتنگمان بود،
نگاه نکردیم به کسی که برای دیدنش لحظهشماری میکردیم،
نرفتیم، نخواستیم، نپرسیدیم،
چرا؟
چون مثلا غرورمان خدشهدار میشد،
میرفت زیر سوال،
لگدمال میشد!
ولی اصل ماجرا چه بود؟
یک لجبازی کودکانهی مضحک با دلمان که خیلی چیزها را از ما گرفت!
...