وقتی گريبان عدم با دست خلقت میدريد
وقتی ابد چشم تو را پيش از ازل میآفريد
وقتی زمين ناز تو را در آسمانها میكشيد
وقتی عطش طعم تو را با اشكهايم میچشيد
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چيزی نمیدانم از اين ديوانگی و عاقلی
يك آن شد اين عاشق شدن دنيا همان يك لحظه بود
آن دم كه چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی كه من عاشق شدم شيطان به نامم سجده كرد
آدم زمينیتر شد و عالم به آدم سجده كرد
من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چيزی نمیدانم از اين ديوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی از آن سوی یقین شاید کمی هم پیشتر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود
شاعر...افشین یداللهی ..با صدای علیرضا قربانی
سلام بانوان نازنین پاپیونی..یدنیا ممنون بخاطر همراهیتون
خودم این شعرو خیلی دوست داشتم ..گفتم شاید شمام حالتون خوب بشه..
کیک باقلوای نارگیلی
https://sarashpazpapion.com/recipe/3053cd76e4cf0544924a9340541d1ea2
اینم لینک دستور کیک..ممنونم زهرا جووون⚘⚘⚘⚘
...