سلاااااااام
من بلاخره بعد از مدتها اومدم😊✋
دلم براتون یه ذره شده بودااااا
یه متن خوشگلم آوردم براتون که این مدتی که نبودمو جبران کنم😅😊
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
تنها چیزی که ممکن است الان حالم را بهتر کند اینست که به خانه برگشته باشم از آخرین روز
#مدرسه قبل از عید بوی فرش شسته شدهی نمناک بیاید.
مامان برای من و وحید لباسهای
#عید خریده باشد، شبیهِ هم.
کفشهایم انقدر نو باشند که بتوانم از جعبه دربیاورم و روی فرش بپوشمش.
پیکنوروزی را از کولهپشتیام دربیاورم و با ذوق ورق بزنم.
بعد کنار تنگ
#ماهی_قرمز دراز بکشم و در حالی که ماهیها را نگاه میکنم به عیدیهایی که خواهم گرفت فکر کنم.
اصلا شاید امسال انقدر
#عیدی بگیرم که با وحید پولهایمان را بگذاریم روی هم و یک آتاری بخریم. آه ای آرزوی بزرگِ دلهای کوچک!
ننه هم یک شماره و ردیف نباشد توی بهشتزهرا. زنده باشد.
لباسهایش گلگلی باشد.
نشسته باشد روی تشکچهاش. کمد چوبیِ کرمرنگش بوی صابون بدهد.
تلویزیون چهارده اینچمان را روشن کنم و این آهنگ پخش شود که "بهار آمد و شمشادها جوان شدهاند"... و انقدر بچه باشم که نفهمم اینجایش که میگوید "دوباره آینهها با تو
#مهربان شدهاند" یعنی چه؟
آنقدر
#بچه باشم که ندانم در زندگی روزهایی هست که آینهها هم با تو نامهربان میشوند.
#حميد_باقرلو ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
...