نا گذیر از سفرم بی سر سامان چون"باد"
به"گرفتار رهایی"نتوان گفت ازاد!
کوچ تا چند؟مگر میشود از خویش گریخت؟
"بال"تنها غم غربت به پرستو ها داد
اینکه"مردم"نشناسند تورا غربت نیست
غربت ان است که"یاران"ببرندت از یاد!
عاشقی چیست؟به جز شادی و مهر و غم و قهر؟
نه من از قهر تو غمگین نه تو از مهرم شاد!
چشم بیهوده به ایینه شدن دوخته ای؛
اشک ان روز که ایینه شد از چشم افتاد.
#فاضل_نظریپاپیون چرا این بلا رو سر عکس دومم اوردی؟😕
...