عکس سوپ جو
خورشیدطلایی
۴۲
۵۷۳

سوپ جو

۲۰ مهر ۰۰
#سوپ#سوپ_جو
#قرار_پاپیونی#قرار_با_مصی_جون
🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵
سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔

این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐🌹

به نظرنتون کارخوبیه؟؟🤔

کیا موافقن؟؟؟ ✅

کیامخالف؟؟؟؟ ❌

اکثر دانشجویان مخالف بودن!!!❌😡

بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏


بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن!!"😤

بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته!!!😰

تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄

همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔

ولی استاد جواب نمیداد...😐

یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی؟؟؟ شما مسئول برگه های ما بودی؟؟؟😡😤

استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝

استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️

همه ی دانشجویان شاکی شدن.
استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین؟⁉️⁉️

گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓

درس خوندیم📚📖🖊

هزینه دادیم 💵💶💷

زمان صرف کردیم...🕒


هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝

استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه؟

یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄

استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد.
صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱

استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌

دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم.

برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،
پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه!!؟؟🤔
بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔
چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد!
و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔
تنها کسی که موافق بود ....
فرزند شهیدی بود که سالها منتظر بابایش بود🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃


*🌸🍃شادی روح شهدا صلوات🌸🍃
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم واهلک اعداهم
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵🥄🍵
...