نصف سال۱۴۰۰لعنتی با کرونا هم دست شدن و پدر مارا به آسمونا بردن...بیشتر از ۶ماهه که ندارمت و این روزای دلگیر و آب و هوای عید بیشتر نبودنت را به رخم میکشند...
روزی که استوری کاربرvida.kکه خبر فوت بابای مهربونشو دیدم خیلی ناراحت شدم به پدر و مادرم توضیح میدادم که ایشون میگفتن پدرم هیچ مریضی نداشت واکسن زد یهو حالش بد شد و ...به بابام گفتم واکسن نزن میترسیم صبرکنیم یه مدت بگذره بعدش میزنی ولی بابام رفت واکسنشو زد و مثل پدر ویدای عزیز آسمونی شد...
حالا برای دومین بار حلوای بابامو میپزیم دوتا عمه هام و مامانم با اشک حلوا درست میکردند...
خیلی وقته نیستی...
خیلی وقته ندارمت...
خودت رفتی و دلتنگی هاتو واسه ما جا گذاشتی...
سراغتو از قاصدکها گرفتم
سراغتو از پرستوی مهاجر گرفتم
همه نبودنتو به رخم کشیدند
ومن بی صدا اشک ریختم
چرا هنوز با نبودنت کنار نیومدم
فقط اینکه دلم خیلی برات تنگ شده است
پنجشنبه ات بخیر مسافر آسمانی من
تا ابد به یادتم
روحت شاد و یادت وظیفه
🖤🖤🖤🖤
...