روزی مهندس ساختمانی👷‍♂️از طبقه ششم میخواهد که با یکی از کارگرانش حرف بزند،خیلی او را صدا میزند🗣 اما به خاطرشلوغی و سرو صدا🔊 کارگر متوجه نمیشود.به ناچار مهندس،یک اسکناس ۱۰ هزار تومانی🤑 به پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند،کارگر ۱۰ هزار تومانی را برمی‌دارد وتوی جیبش میگذارد و بدون اینکه بالا را نگاه کند مشغول کارش میشود.بار دوم مهندس ۵۰ هزار تومانی🤑 می اندازد پایین ودوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش میگذارد.بار سوم مهندس سنگ کوچکی🪨 را می اندازد پایین و سنگ به سر کارگر برخورد میکند🥴 در این لحظه کارگر سرش رابلند میکند و بالا را نگاه می‌کند و مهندس کارش را به او می‌گوید.

این داستان ،همان داستان زندگی انسان است.خدای مهربان همیشه نعمتهای خود را برای ما میفرستد اما ما سپاسگذار او نیستیم ولحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمت‌ها از کجا میرسد.اما وقتی سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات زندگی اند به خداوند روی می آوریم.بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما میرسد لازم است که سپاسگذار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد.