به روبرو نگاه کردم و چشمهای گود شده و خستهی دختری را دیدم که از نبردهای نابرابر و دشوار بسیاری بازمیگشت و بیش از توانش جنگیده بود. دلم خواست در آغوشش بگیرم و مراقبش باشم. دلم خواست با دستانم شانههاش را محکم فشار بدهم و وسط چشمهاش زل بزنم و بگویم: دمت گرم که همیشه تلاش کردی انسان مفیدی باشی و دویدی که درجا نزنی و لبهی تمام پرتگاههای جهان ایستادی و تلاش کردی پرواز کنی، هرچند نتوانستی و دلگرم بودی به اینکه به هیچ نقطهی امنی هم که نرسی، دستکم هرکجا صحبت از تو شد خواهند گفت: دمش گرم، جنگجوی خوبی بود!
دلم خواست دخترک بهت زده و غمگینِ پناه گرفته در وجودش را بیرون بکشم، ببوسم، در آغوش بگیرم و بگویم: تمام شد! بعد از این، خودم مراقبت هستم...
#نرگس_صرافیان_طوفانطرز تهیه به صورت مرحله به مرحله رو تو قسمت عکس های مراحل کامل و نکته به نکته توضیح دادم.
#قلیه_ماهی_تن#چالش_عکس_غذای_محلی#غذای_جنوبی
...