*همین الان یهویی*
خانوم میاد با روسری حریر
جوری که اصلانمیشه هیچوقت پیر
لپاشو کرده قرمز مثل یه سیب
موهاشوریخته توی صورت عجیب
ابروهارو کرده تتو فضااااااایی
آهای خانوم شما توی چه فازی
چشمارو کرده شیطونی عین ببر
زیر بوتاکس وتزریق داره چه صبر
بینی شده سربالا مثل عقاب
کلاس نداره واسش سیخ کباب
گونه ش شده تپه ای توی شمال
پشت رول را میندازه اون قیل وقال
رو ناخناش گرد طلا پاشیده
به همه میگه غیرخودش ترشیده
باپاشنه ی کفشش رسید به ابراااا
باخورشیدم روبوسی کرد واویلاااا
ادکلنش گلهارو پژمرده کرد
رانندگیش مردارو افسرده کرد
دوستاش همه ضعف کردن ازکلاسش
دعوتش میکنن با کلی خواهش
آویزونه به سوییچش یه هاپو
میره ونیز بجای عالی قاپو
موبایلش تو بورسه، مارکه، برنده
سفید کرده دندوناشو میخنده
رو دندوناش کاشته دوتایی نگین
تو فکرشه سفر بره هند و چین
هشتصدتا گوشواره آویزون بهش
به آخر کلماااات اون میده کش
یه گربه داره اسمش سیاسوخته ست خخخ
میده بهش مرغ و ماهی و سردست
ازطرف من پست کنین این نامه
اینجا حجمش کمه واسه ادامه... (ادامه شعر)