fatemeh
fatemeh

دستور پختی یافت نشد

نان فطیر
fatemeh
۱۱

نان فطیر

۱۶ مرداد ۰۰
داستان افرینش انسان
ّخداوند موجودی قوی خلق کرد و نام او را مرد گذاشت.......
او پرسید آیا راضی هستی؟؟؟!!
مرد گفت: نه.......
خداوند پرسید چه میخواهی؟
مرد گفت: آینه ای میخواهم که بزرگی خود را در آن ببینم

و اینجا بود که خداوند گفت این خیلی پررو شده یه موجودی بسازم دهنشو سرویس کنه 😂😂😂😂
و اینگونه شدکه خداوند زن را آفرید
...
پیتزا خونگی خوشمزه من ????
fatemeh
۱۵
شام دیشب خونه مامان جونم😋😋😋😋😋
...
لواشک
fatemeh
۳۴

لواشک

۶ شهریور ۹۹
🔴مادر عزیز این متن میتونه صدای درون فرزند شما باشه که بعدها میشنوید... این صدا را امروز بشنوید.... (ارزش خوندن داره)
join👉 @niniperarin
من ترجیح میدادم به جای اینکه مادرم را مدام دستمال به دست و در آشپزخانه ببینم گاهی هم در حال کتاب خواندن و ورق زدن روزنامه ببینم.ببینم که گاهی هم برای خودش زندگی می کند و به کارهایی مشغول است که خوشحالش میکند.گاهی حتی برقصد ، بخواند.من هرگز ندیده ام مادرم برقصد.مادرم کتاب خوانی حرفه ای بود اما هر چه مشکلات بیشتر شد با کتابخانه اش بیشتر غریبه شد.حالا می بینم گاهی کتابی دست میگیرد و همین که عینکش را میزند که شروع کند ماشین لباسشویی هشدار میدهد که کارش تمام شده و یا کسی صدایش میزند و دستور جدیدی دارد.خانه ی ما همیشه تمیز و مرتب است.اما این خانه ی تمیز و مرتب نه مادرم را و نه من را خوشحال نمیکند.چه کسی میگوید یک خانه ی مرتب ناکامی ها و راه های نرفته را جبران میکند؟مادرم راه مادرش را رفت.مادربزرگ من آن وقتی که به دورود مهاجرت می کنند یک زن درس خوانده ی باسواد بوده است.از او میخواهند که به عنوان معلم در مدرسه مشغول به تعلیم شود اما او هم بخاطر بچه هایش قبول نمیکند و به جرگه ی زنانی می پیوندد که لحظه هایشان با حسرت میگذرد.
من قدردان این فداکاری ها نیستم.زنان فداکار زنان خوشحالی نیستند.زنانی که تا پای جان برای زندگی زحمت میکشند تاب سرکشی فرزندان را ندارند و گمان میکنند دستمزدشان اطاعت بی چون و چرای فرزندان است."من این همه زحمت کشیده ام که اینگونه باشی و آنگونه نباشی و...".من زیاد دیده ام مادران امروزی که گاهی برای ورزش و تفریح خودشان وقت میگذارند چگونه قضاوت میشوند و چه بی رحمانه به آنها حمله میشود اما من تحسینشان میکنم و به بچه هایشان غبطه میخورم.
من هم از مادرم چیزهای زیادی یاد گرفتم. یاد گرفتم که مثل او نباشم. یاد گرفتم که فرشته و فداکار و از جان گذشته نباشم. یاد گرفتم که قرار نیست تنها من برای حفظ زندگی بکوشم.من اگر مادرم از یمین رفته من از یسار میروم چرا که نمیخواهم بعدا فرزندم در خلوت خود وقتی به من فکر میکند مرا یک زن زجر کشیده ی غمگین لبریز از حسرت ببیند.
تمام جامعه باید زمینه ی ظهور مادران خوشحال را فراهم کند.این بهترین هدیه ای است که میتوان به زنان داد.فرصت خوشحال بودن و برای خود زندگی کردن.
نیاز به گفتن نیست که من عاشق این دو زن هستم و دستشان را میبوسم.بخاطر تمام عمری که به پای زندگی دیگران گذاشته اند...دوستت دارم ای یاور خسته ی همیشه مومن و عاشق آن چشمهای پر از گفت و گویی هستم که فقط خودم میدانم که چه شبها تا صبح مرا عاشقانه پایید...دوستت دارم مادر عزیزم...
...
پیتزا خونگی#
fatemeh
۸

پیتزا خونگی#

۶ شهریور ۹۹
سلام .عزاداریهاتون قبول.🤲
لطفا کپشن رو مطالعه فرمایید
⚠️ فقط_زبانتو_مهار_کنی_تمومه⚠️

✍آیت الله فاطمی نیا :

💢از صبح که پا میشه ؛
✖️فلان کس چی گفت !؟
✖️فلان کس چی کرد !؟
✖️فلان روزنامه چی نوشت !؟
⛔️ول کن......!

⚠️روایت داریم که اغلب جهـ🔥ـنمی ها
جهـ🔥ـنمی زبـ👅ـان هستند...

❌فکر نکنید همه شراب می خورند
و از در و دیوار مردم بالا می روند!

📛یک مشت مومن مقدس را می آورند
جهنم ؛ که آقا تو صفوف نماز جماعت می نشستند آبرو میبرند .....!!

🔰سیدی در قم بود که با اشاره مریض #شفا می‌داد ، از آیت ا...بهاءالدینی رازش را پرسیدم ایشان آهسته با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند : درِ آتش🔥 را بسته بود.

لال_شویم!🤐
چقدر خوب است؛
که انسان از غیـ🔥ـبت؛
و تهـ🔥ـمت و دروغـ🔥 و ...
لال شود...

✅لال شویم بهتر از این است که گـ🔥ـناه کنیم.
...
کیک#کیک تولد تولد مامان گل و مهربونم
fatemeh
۱۱
🔴امروز هروقت از دست کارهای کودکت عصبانی و خسته شدی این متن را با خودت مرور کن👌👌
❤️این شادمانی که اکنون در دست توست، مدت زیادی نخواهد ماند.
‏🧡این دستان کوچکی که در دست تو آشیانه دارد، همیشه با تو نخواهد بود.
💛همین طور این پاهای کوچکی که درکنارت میدود و یا صدای مشتاقی که بدون وقفه و با هیجان هزاران سؤال را از تو میکند، تا ابد نیستند.
💚این صورت قابل اعتماد که به طرف تو توجه میکند، یا بازوان کوچکی که بر گردن تو حلقه میشوند و لبان نرمی که بر روی گونه های تو فشار می آورند، دائمی نیستند.
💙قلب خودت را برایش ارزانی کن..
💜روزهایش را از شادی پر کن...
💖در خوشی و شادمانی معصومانه اش شریک باش، که کودکی جز دو روزی بیش نیست و به چشم برهم زدنی برای همیشه از دست خواهد رفت.
❤️و هرگز فراموش نکن:
‏🧡 اگر کودکی با خرده گیری بزرگ شود، ملامت کردن را می آموزد
💛 با خصومت بزرگ شود، ستیزه جویی را می آموزد
💚با شرم بزرگ شود، احساس گناه را می آموزد
💙بابردباری بزرگ شود، تحمل را می آموزد
💜با تشویق بزرگ شود، اعتماد به نفس را می آموزد
💖پس امروز، آینده فرزندت را بساز👌👌


سلام مهربانو ها خوببن کیک تولد مامانم هست که با راهنمایی دوست خوبم مامان ماواfaregh درست کردم ممنونم از ایشون😘
...
نان مخصوص رمضان تبریز با دستور فوق العاده خانم نایبی عزیز
fatemeh
۵
✨﷽✨
🌸 دنیا زندان مؤمن بهشت کافر

✍ روزى امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند.از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود. مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت:

خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودى: يابن رسول الله ! انصاف بده ! امام: در چه چيز؟ يهودی: جدت رسول خدا مى فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم، جهنم است . و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم.

امام فرمود: اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است. پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.

✨میلاد کریم اهل بیت امام حسن
مجتبی (علیه‌السلام) مبارک باد✨

📚 بحارالانوار ج 43، ص 346
به نقل از کتاب داستان های بحارالانوار
...
افطاری شب میلاد امام حسن ع
fatemeh
۱۲
#پیشنهاد_مطالعه 😍 😍

ﻧﮕﻮ : ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﺰﺍﺣﻤﺘﺎﻥ ﺷﺪﻡ! ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻭﻗﺘﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﮔﺬﺍﺷﺘﯿﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮﻡ!

ﻧﮕﻮ : ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ! ﺑﮕﻮ : ﺩﺭ ﻓﺮﺻﺘﻰ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ!

ﻧﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺑﺪ ﻧﺪﻩ! ﺑﮕﻮ : ﺧﺪﺍ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺑﺪﻩ!

ﻧﮕﻮ : ﻗﺎﺑﻞ ﻧﺪﺍﺭﻩ! ﺑﮕﻮ : ﻫﺪﯾﻪ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ!

ﻧﮕﻮ : ﺷﮑﺴﺖ ﺧﻮﺭﺩﻡ! ﺑﮕﻮ : ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻡ!

ﻧﮕﻮ : ﺯﺷﺘﻪ! ﺑﮕﻮ : ﻗﺸﻨﮓ ﻧﯿﺴﺖ!

ﻧﮕﻮ : ﺑﺪ ﻧﯿﺴﺘﻢ! ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺑﻢ!

ﻧﮕﻮ : ﭼﺮﺍ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﻴﻜﻨﻰ؟ ﺑﮕﻮ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﭼﻪ ﻟﺬﺗﯽ ﻣﯽﺑﺮﯼ؟

ﻧﮕﻮ : ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ! ﺑﮕﻮ : ﺷﺎﺩ ﻭ ﭘﺮ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﺎﺷﯽ!

ﻧﮕﻮ : ﻣﺘﻨﻔﺮﻡ! ﺑﮕﻮ : ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ!

ﻧﮕﻮ : ﺩﺷﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ! ﺑﮕﻮ : ﺁﺳﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ!

ﻧﮕﻮ : ﺟﺎﻧﻢ ﺑﻪ ﻟﺒﻢ ﺭﺳﯿﺪ! ﺑﮕﻮ : ﺧﯿﻠﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻧﺒﻮﺩ!

ﻧﮕﻮ : ﺑﻪ ﺗﻮ ﺭﺑﻄﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ! ﺑﮕﻮ : ﺧﻮﺩﻡ ﺣﻠﺶ ﻣﯽﮐﻨﻢ!

ﺧﻮﺏ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻦ ﻗﻠﺐ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ😊

#مرغ شکم پر#سوپ جو #بامیه
...
سمبوسه
fatemeh
۱

سمبوسه

۱۷ فروردین ۹۹
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
...
ماکارونی
fatemeh
۱

ماکارونی

۱۷ فروردین ۹۹
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

بزرگواری تعریف میکرد👇
پدرم در سال چهل از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش بدنیا آمدم ،

در شش سالگی که کمی خواندن و. نوشتن آموختم تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند مفهومش چیست

( در بزم غم حسین مرا یاد کنید )

بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتا حسینی بوده ؟؟

روزی در سن حدودا بیست سالگی در کوچه میرفتم که مردی حدودا پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه ام گذاشت و گریست و گریست !!!

وقتی آرام شد راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد :

در جوانی چند روز مانده به ازدواجم گرچه آهی در بساط نداشتم ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشون بده طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند

از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد ،

من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم ناگهان پدرت گفت :

حسین آقا قربان اسمت ، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه مان کردی صد تومان است و سپس (به پول آن زمان ) صد تومان هم از دخل در آورد و به من داد

من همینطور هاج و واج پدرت را نگاه میکردم و در دلم به خودم میگفتم کدوم بدهی؟ کدوم بنایی ؟ من طلبی از حاجی ندارم !!

بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ ، بلکه صد تومان خرج عروسی ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد

گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدتها شنیدم حاجی عباسعلی در سن چهل و یک سالگی پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته

آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم

وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت
وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی و همسرم با هق هق اینگونه جواب داد :

آنروز بعد از خرید طلا چون چادر مادرم وصله دار بود حاجی فهمید که ما هم فقیریم ، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در میزند ،

من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت خرج جهاز دخترتان است


حواله ی آقا امام حسین علیه السلام است ،


لطفا به دامادتان نگویید که من دادم !!

تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبایی با ما کرده ، بگونه ای که آنروز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید

و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم !!!

وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم فهمیدم که پدرم

همانگونه که در عزای امام حسین بر سر می زده دست نوازش بر سر یتیمان هم می کشیده ،

همانگونه که در عزاء بر سینه میزده مرهمی به سینه درد مندان هم بوده ،

و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری مینداخته هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده

و یک حسینی حسینی راستین بوده است .....


اللهم ارزقنا توفيق خدمة الحسين عليه السلام في الدنيا والاخره
دل مردم درتلاطمه اگر کاری از دست تو این روزگار سخت بر اومد بخاطر خدا و امام حسین انجام بده که حتمانتیجشو تو همین دنیاخواهی دید.یاعلی مدد

اگر لذت بردید نشرش دهید
...
ته چین
fatemeh
۴

ته چین

۱۴ فروردین ۹۹
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
سلام دوستان گل پاپیونی عیدتون مبارک
اولین پست سال جدیدم.ته چین مرغ عالی من که همتون بهتر از من دستور پختشو میدونین و استادین در درست کردنش.
دوستان قراره چله عظیم قرن که قرائت دعای فرج و زیارت عاشوراس از شب نیمه شعبان شروع بشه خاهشمندم در صورت امکان در این چله شرکت کنین🙏
...