مامان کارمند
مامان کارمند

دستور پختی یافت نشد

کاچی
مامان کارمند
۱۷

کاچی

۹ اسفند ۰۲
خدا به قبر کسی که اولین بار کاچی پخت نور بباره الهی
ضعف داری کاچی
اعصاب نداری کاچی
بهم ریختی کاچی
اینور کاچی
اونور کاچی

کاچی دوست داریم
...
موس کیک زعفرونی
مامان کارمند
۲۵

موس کیک زعفرونی

۱۶ بهمن ۰۲
دستور شو از پاپیون یاد گرفتم نمی‌دونم کدوم کاربر حیف که ننوشتم تو دفترم ولی من پودر ژلاتین بیشتری روی مواد موس زدم .شکر و شکلات رو هم یک خرده کمتر کردم
...
#کیک_میکری
مامان کارمند
۲۲

#کیک_میکری

۲۷ دی ۰۲
اولین تجربه


من فکر میکنم بزرگترین انگیزه ام برای آشپزی دختر بزرگه اس.مثلا این چیه خدایی فقط طعم خوب داشت .ولی دختر بزرگه انقدررر زبون ریخت وای مامان مرسی وای مامان دوست دارم خیلی خوشمزه است عالیه عاشقشم .شور دیگه ای بهم داد .زندگی قبل دختر بزرگه چه زندگی بی روحی بود
...
#کیک_تولد
مامان کارمند
۳۴

#کیک_تولد

۳ دی ۰۲
فقط طعم کیک هام خوبه تزیین و قیافه زیر خط فقر 🥲🥹.(البته مقصر اصلی من نیستم مقصر خانم های هنرمند ایرانین که توقع و میبرن بالا 😍.)

اما نمی‌دونم چرا واقعا خدا انقدر علاقه به کار آشپزی و در وجودم نهاده

خداجانم آخه چرا علاقه میدی استعداد نمیدی

شکرت خدا
برای وقتی استعداد میدی علاقه نمیدی
علاقه دادی استعداد ندادی
علاقه دادی استعداد شو هم دادی
علاقه دادی استعداد دادی عرضه رو ندادی
وقتی همه رو دادی پول شو ندادی
ولی همه رو دادی رزق و پول شو هم دادی

در کل خودت میدونی که من چقدر چقدر مدیون اتم و شکرگذارت ....
...
#شب_یلدا
مامان کارمند
۱۹

#شب_یلدا

۱ دی ۰۲
هرسال شب یلدا همسرم میگن قول میدم این سری که رفتم دیدن خانواده ام ( یک استان دیگه هستند )برات کرسی بخرم میخندم و میگم ان شاء الله
و سال بعدش با میز تحریر بچه ها باید کرسی نمادین بسازیم .( از مزایای بچه مدرسه ای )

سفره امسال برام خاص بود .چون تقریبا همه کارها با خودش بود . (سالهای قبل سرکار بود)
بعد از ریختن انارها توی شیشه ها با عشق گفت :حالا شلغم و لبو و کجا بذاریم ؟؟ غصه نخوری ها سال بعد واست تجهیزات کرسی و میخرم .
در حالیکه زیر سفره ای و روفرشی و پهن میکردم تا جا برای لبو و شلغم باز کنم ،خندیدم و گفتم ان شاء الله ،می‌دونم ☺️

#به_همین_سادگی
...
#کیک_شکلاتی
مامان کارمند
۲۳

#کیک_شکلاتی

۲۷ آذر ۰۲
دخترم با کنجکاوی همیشگی اش گفت مامان من فهمیدم می‌خوام در اینده چکاره بشم ؟ می‌خوام مامان شم فقط مامان

بغلش کردم بوسش کردم و خندیدیم
همون شب موقع خواب وقتی سکوت تو خونه شلوغ مون برقرار شد حسابی گریه کردم بخاطر تموم ساعت های که پیشش نیستم شیفتم یا وقتی که مریضه و بغل منو میخواد یا وقتی که پرستارش حوصله شونو نداره بابت وقتی از مدرسه میاد و من نیستم ...دنیا همینه دیگه از اولش قرار نبود همیشه بهمون خوش بگذره و قول دادم مثل هرشب به خودم که مامان پایه تر بانشاط تر و باحال تری از روز قبل باشم این قولی که هرشب به خودم میدم .
...