بعد از چند وقت پست جدید ببینیم💙
لایک کنید لطفا😢💞
تقدیم به کسایی که این متن رو دارن میخونن😍
سر آشپز جان لطفا قبول کن😭🌹

سلام سلام مانکن 2
مژدگانی 😁😁😁
.
.
.
.
رمان سریال مانکن ۲
اگه میخواین پارت دوم رو هم بزارم پس لایک و حمایت کنید😄😊❤❤❤❤❤❤
🖐
🖐
🖐
رمان مانکن ( ۲ )

همتا روی نیمکت نشسته بود. اشک هایی که روی گونه هایش غلط میخورد را کنار زد.
از روی نیمکت بلند شد و به سمت خانه ی سلمان خان روانه شد *
همینطوری که میرفت گوشیش زنگ میخورد
اما همتا انقدر آشفته و ناراحت بود که تمام حواسش سمت خاطراتش با کاوه بود.💔
خاطره هایی که با کاوه پشت سر گذاشته
بود.
خاطره ی کاوه و کتی.
همتا و اخگر و .......
و داستان آبتین
بهرام که کل شهر رو گشته بود تا خبر خوشحال کننده رو به همتا بده بلاخره همتا خانوم رو پیدا کرد‌.
و گفت : همتا کجایی تو ، مُردم تا پیدات
کردم،
چه گیری افتادیم هااا
اَه اَه 🙍
بعد با هم به سمت خانه ی آقا سلمان روانه
شدند.

دینگ دینگ
سلمان : به به همتا خانوم و آقا بهرام ✨
خوش اومدین بفرمایید داخل😊
بهرام : آقا سلمان ببخشید دیر رسیدم . شما که میدونید این عروستونو نمیشه گیر آورد 😤
همتا : هه
کدوم عروس؟ دلت خوشه ها
وقتی دامادی نیست دامادی نیست عروسی هم در کار نیست
بهرام: ببخشید😐
کل شهرو گشتم تا پیداتون کنم
خبر بدم داری عروس میشی 😑
همتا : عروس؟ چی میگی بهرام؟؟؟؟؟
واضح بگو مردم از دلهره😠
بهرام : کاوه زندس🙂☺🙂☺
همتا : یعنی چی زندس ؟؟!!!
دروغ نگو توضیح بده ببینم
چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟
بهرام: راستی باید شیرینی بدی!!
من شیرینی زیر دوکیلو طلا قبول نمیکنم😎😁
همتا : دوکیلو که سهله نصف معدن رو به نامت میکنم
فقط بگو چی شده؟؟؟؟؟؟؟
بهرام : WoW
تموم دیگه پولدار شدم😁😀

گوشیه بهرام زنگ میخوره میاد جواب بده که میبینه شماره ناشناسه😐😶
تا میاد برداره تماس قعط میشه.
گوشیه همتا هم زنگ میخوره میاد برداره میبینه اخگره😶😤
همتا : مگه اخگر نمرد😶
گوشی رو جواب میده میبینه آبتینه😤😤😤😤😤

همتا : علو

آبتین : سلام عروس خانم
ببین همتا
نمیزارم یک آب خوش از گلوت پایین بره.
زندگیت رو نابود میکنم. دفعه ی بعد زندش نمیزارم
منتظر باش.×
همتا : بیشعور عوضی برو گمشو😠😠
همتا : این عوضی دست از سرمون بر نمیداره
بهرام : کی؟؟ چی میگی همتا درست حرف بزن
ببینم چی شده دیگه😶😤😐

همتا : آبتین بود گفت نمیزارم یک آب خوش از گلوت پایین بره😣😯
چیکار کنم😥😓
خودم هیچی میترسم بلا سر اطرافیانم بیاره😭😭

بهرام : نگران نباش
اون با من .
همون بلایی رو سرش میارم که سر ژیلا آورد 😢😡
خودم میکشمش🔪😡
عشقمو کشت خودم با دستام خفش میکنم🔪😡🔪

فرخنده: چه خبره؟؟؟؟ چیزی شده💔😐
همتا : مامان فرخنده
آبتین............
.
.
.
.
.
.
دوستان امیدوارم که خوشتون اومده باشه😘😗
اینم رمان مانکن ۲ 😍
که بهتون گفته بودم
لطفا این پستم رو لایک کنید و حمایت کنید
اگه حمایت نکنید پارت دوم رو نمیزارم ها😂😂😂
این رمان زیبا رو تقدیم میکنم به 👇
Rinbow🌈🌈🌈
بارانا گلی🌈🌈🌈
Yalda🌈🌈🌈

دوستان این پست ویژه بود ببخشید من این پست رو برای این ۳ نفر گذاشتم
ایشالله پست های بعدی😍
🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈🌈

😋😋😋😋
#رمان مانکن
:
:
:
شخصیت های قسمت اول👇
نازنین بیاتی(همتا)
امیر حسین آرمان(کاوه)
‌مریلا زارعی(کتی)
.........
همتا و کاوه قرار بود با هم ازدواج کنند
کاوه چون پدرش در زندان بود و باید بدهی میداد
رفت با دختر عموش ازدواج کرد اون هم سنش بالا بود
اسم دختر عموش کتی بود کاوه رفت با کتی ازدواج کرد و پدرش از زندان آزاد شد همتا هم از کاوه جدا شد
کتی عاشق کاوه بود اما کاوه عاشق کتی نبود چون کاوه عاشق همتا بود❤❤❤ پایان قسمت اول
*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡*♡
امیدوارم از رمانم خوشتون اومده باشه
پاپیون جان لطفا قبول کن❤❤❤❤
اگه دوست داشتین زیر همین پست بگین تا بزارم براتون❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
شخصیت ها تو استوریم هستن

وای خیلی خوشحالم برای اولین بار درست کرده بودم خانواده خیلی تعریف کردن❤❤❤

یا امام حسین به لطف این روز های پر پربرکت حاجت ما را بفرما👐👐👐

تقدیم به Rinbow جونی 😍 بانارا گلی جان😍 و Yaldaجان 😍و روشنا جان😍و همه عزیزانی که فراموش کردم شرمنده

برای بار اول قالبی خوب درست کردم خیلی هیجان زده ام وای خدایا 😅😄❤❤ دوستان لطفا لایک کنین و ازم حمایت کنید ممنونم

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه این کیک با لایه ی مغز گردو و موز 😋😋 خیلی خوشمزه بود لایک و فالو کنید ممنون میشم 😉😉 لایک = لایک 🤗 فالو =فالو 😍😍😘😘😗😗😚😙