عکس کیک زبرا
لاله۶۹
۵۴
۲۵۵

کیک زبرا

۲۷ دی ۹۷
🔰علامه حاج ميرزا حسين نوري، صاحب مستدرک، از سيد محمد باقر سلطان آبادي، که از بزرگان و شخصيتهاي با کمال بود، نقل مي کند که گفت:


من در بروجرد به بيماري شديد درد چشم مبتلا شدم، چشم راستم ورم کرد و به طوري ورم بزرگ شد که سياهي چشمم پيدا نبود، و از شدت درد، خواب و آرامش نداشتم، نزد همه پزشکان رفتم، و مداواي آنها بي نتيجه ماند، و آنها از درمان آن، اظهار ناتواني کردند.

بعضي مي گفتند تا شش ماه بايد تحت درمان باشي، و بعضي مي گفتند تا چهل روز نياز به درمان است. بسيار محزون و غمگين بودم، تا اينکه يکي از دوستان به من گفت:

بهتر است که به زيارت قبر منور ابا عبدالله الحسين (ع) بروي، و از آن حضرت شفا بگيري، من عازم هستم، بيا با من با هم به کربلا برويم. گفتم با اين حال چگونه سفر کنم، مگر طبيب اجازه بدهد.

به طبيب مراجعه کردم، گفت: براي تو سفر روا نيست، اگر مسافرت کني، به منزل دوم نمي رسي، مگر اينکه به طور کلي نابينا مي شوي.

به خانه بازگشتم، يکي از دوستانم به عيادت آمده، و گفت: بيماري چشم تو را جز خاک کربلا و تربت شهدا و مريض خانه اولياي خدا شفا نبخشد، در ضمن شرح حالش را گفت که نه سال قبل مبتلا به تپش قلب بود، و از درمان همه پزشکان مأيوس شد، و تنها از تربت امام حسين (ع) شفا يافت.

من با توکل به خدا با کاروان کربلا به سوي کربلا حرکت کردم، در منزلگاه دوم درد چشمم شدت يافت، بر اثر فشار درد، چشم چپم نيز درد گرفت، همسفران مرا سرزنش کردند که سفر براي تو خوب نيست، بهتر است مراجعت کني. همچنان در ناراحتي و حيرت به سر مي بردم هنگام سحر درد چشمم آرام گرفت و اندکي خوابيدم.

در عالم خواب حضرت زينب (س) را ديدم به محضرش رفتم و گوشه مقنعه او را گرفتم و بر چشمم ماليدم، سپس از خواب بيدار شدم، از آن پس هيچ گونه درد و رنجي در چشمم احساس نکردم، و چشم راستم همچون چشم چپم خوب شد. ماجرا را به همراهان و دوستان گفتم، آنها چشمان مرا نگاه کردند، ديدند هيچ فرقي بين دو چشم من نيست، و هيچ اثري از ورم و زخم ديده نمي شود. اين کرامت حضرت زينب (س) را براي همه نقل نمودم.

محدث نوري نظير اين مطلب را در مورد شفاي ملافتحعلي سلطان آبادي که از اوتاد پارسايان بزرگ بود، نقل نموده است
 
📚رياحين الشريعة ج 3 ص 163 و 164.

📚دويست داستان از فضايل، مصايب و کرامات حضرت زينب ؛ عباس عزيزي
...
نظرات