سلام🌹🌹 قرار گروهی دوستانه🌹🌹

و اما عکس دقیقه ی نود من و ماجرای فرزندان همیشه در صحنه ام😊
اولش خواستم کاپ کیک شکلاتی درست کنم و دیشب، کاپ کیک ها رو البته داخل فنجانهایی که در عکس هست، درست کردم هر چند کمی سرریز شدن ولی گذاشتم از اداره که برگشتم، تمیز کنم و ماسوره بزنم، اما وقتی امروز از اداره برگشتم، طی عملیات کیک خوری کودکانم آثاری ازش نمونده بود...
ناهارم نداشتم همزمان شروع کردم به ناهار پزی و کاپ کیک پزی... آرد رو الک کردم و پودر شکر رو تو لیوان پیمانه زدم، برگشتم از تو کابینت همزن رو بیارم که تخم مرغ و شکر رو همزن بزنم که یهو همکار کوچولوم، نها پودر شکر رو ریخت تو آرد....😐 من چیزی بهش نگفتم فقط خیلی آروم گفتم نها جونم چرا ریختی؟؟ گفتن همان و قهر و گریه و ناز همان.... همزمان با ناهار پزی ، باید نها رو هم آشتی میدادم. از نو آرد الک کردم و پودر شکر پیمانه زدم و با تخم مرغ هم زدم، نها رو صدا زدم که اعتماد به نفسش رو تقویت کنم و گفتم بیا همزن بزن، در حین هم زدن، ناگهان همزن روشن رو از تو کاسه بلند کرد و مایه به همه جا پاشید...😐 به خاطر اینکه دوباره قهر نکنه فقط خندیدم و چیزی نگفتم. سر آرد ریختنم که باید خودش الک میکرد، و البته لازم نیست بگم که چقدر آرد ریخت رو زمین!! آخرشم به من اعتراض کرد که مامان ببین چیکار کردی؟؟؟؟ همه جا رو کثیف کردی....!!!!! و پاشد رفت....😐😐 از من به شما مادران نصیحت: فرزندان گُل باغ زندگی ان.... خونسرد باشیییید😈
سر عکس گرفتن هم کلی ماجرا داشتیم که بماند....

روز دختر مبارک.... 😉

دلتون خوش روزتون شاد و مملو از یاد خدا🌹🌹🌹