سلام مهربونای خوبین من هنوز الاخون والاخون نصف وسایل جمع ونصف دیگه مونده تا ببینم چی میشه توکل به خدا برامون دعا کنین زودتر درست شه ممنونم از همتون خیلی ماهین
تو این اوضاع فردا تولد آروشا جونمه به قمری باز یه سری وسایل برقی رو در آوردم 🤩😍🥰🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳ای جان دلم دختر قشنگم چقدر خوشحالم خدا فرزند اول من رو دختر داد هیچ وقت یادم نمیره تو سنو زده بود 22 شهریور که می‌شد عید قربان10ذیحجه وهمه هنوز دنیا نیومده بود بهش میگفتن حاجیه آروشا ومن غش میکردم از خنده ولی از جایی که من خیلی استرسی بودم آروشا 4 روز زودتر دنیا اومد و6 ذیحجه ولی همیشه از خدا بخواین وارزوهاتون رو بنویسین باور کنین بهش میرسین من آرزو بود دخترم شهریوری وتو ماه ذیحجه باشه آخه یه حس خیلی خوبی دارم قبلا که حاجی ها میرفتن مکه من اینقدر ذوق وشوق داشتم تا یه حاجی از فامیل میرفت ومن بهش میگفتم یه نماز تو خونه خدا برام بخون انگار خودم رفتم وحالا هم انگار اون وصال هنوز هست یه حس نزدیکی بیشتر برا همتون از این حس های خوب آرزومندم
خدا یا هر چه قدر شکر کنم برا فرزندانم کمه الهی هر که نداره به حق این ماه عزیز دامنش سبز بشه الان که دارم این کپشن رو مینویسم تدارکات تولد آروشا رو دارم انجام میدم 🤩😍🥰🥳🥳🥳🥳🥳🥳💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃💃
واما این ماکارونی رو راستش من داشتم کارهای دوستان رو لایک میکردم بیشتر ماکارونی تا اینکه رسیدم به پست ماکارونی
زهرا جون#zahra.1385
چند وقت بود هم درست نکرده بودم بدجور به هوس افتادم بهش گفتم دختر برا فردا ناهار درست میکنم و وقتی هم درست کردم گفتم تقدیم به خودش میکنم که اینقدر دختر ماه ومهربونیه وقتی دم کشید همسری اومد منم گفتم ولش گناه داره همینجوری ساده کشیدم وته دیگشم که می‌بینید من عشق تهدیگ سیب‌زمینی حالا چه رنده چه حلقه برشته 😍🥰🤩😋😋😋
بزارین یه خاطره بگم سر این تهدیگ 😋😋🤩🤩
اوایل ازدواجمون هر جا دعوت میکردن میگفتن تهدیگ همسرم میگفت نه ممنون نگو اصلا تهدیگ دوست نداره وقتی که عروسی گرفتیم منم چون میدونستم کلا تهدیگ دوست نداره برا خودم درست میکردم یه کوچولو براش میزاشتم میگفتم شاید دلش کشید اوایل چون یه ذره میزاشتم وکلا تهدیگ های منم به قول داداش بزرگم شهرام وقتی من غذا درست میکنم تیکه کلامش میخواد خودمون باشیم میخواد مهمون باشه میگه غذاهات که عالی و دلچسب به کنار تهدیگ هاش وای فقط اکرمه تهدیگ بده به من مخصوص هم بده یعنی بیشتر عشق تهدیگه به شدت
طوری که یادم نمیره همیشه تو مهمونی هامون میگفتن تو عروسی شهرام دیگه از بارون گذشته سیل وتگرگ میاد از بس این بچه عشق تهدیگه 😋😋
{شما هم دارین این مثل رو که کسی که زیاد تهدیگ میخوره تو عروسیش بارون میاد😍🥰😂😂}
هیچی یه مدت گذشت تا اینکه یه روز دمی گوجه درست کردم
وقتی من برنج درست میکنم خیلی کم میشه تهدیگ درست کنم چون برنج ایرانی رو دوست دارم دمی باشه وخوب تهدیگم نداره دمی البته من اینقدر زیرش رو کم میکنم که وقتی درست میشه تهدیگ نداره
همسرم آخرای خوردنش گفت اکرمه یه مدت تهدیگ درست نمیکنی منو میگی😳
گفتم چی🙄؟
تهدیگ.🤨.....
مگه تهدیگ دوست داری که درست کنم گفت راستش رو بخوای قبلا اصلا 🤪
ولی تو تهدیگهات خیلی خوشمزه است از این به بعد درست کن وتا الان که می‌بینید این ظرف ماکارونی مخصوص همسری کشیدم بخوریم گفت چرا عکس نگرفتی گفتم نه دیگه حسش نیست تزیین نکردم گفت بده من گوشیت رو خودش گذاشت وعکس گرفت گفت بفرست بگو من عکس گرفتم همه سر ودست میشکنن برا ماکارونی وپاستا ومخصوصا تهدیگش
دیگه همین قدر ساده نه سالاد نه دوغ هیچی هم نذاشت فقط از ظرف غذای خودش شما به خوبی خودتون ببخشید دیگه گفتم باشه این ظرفم تقدیم به همه پاستا دوست ها مخصوصا
زهرا جونم که عشق ته دیگ zahra.1385🥰😍😘
که باعث وبانی این شد من پاستا درست کنم 😋😋😋😋
#پاستای_فرمی_رنگی#تهدیگ#سیب_زمینی#کنجدی#خوشمزه#دلبر#شیک#آروشاجون#آرسام_جون