عکس خوراک مرغ

خوراک مرغ

۲۸ تیر ۰۱


تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم
با وجودش ز من آواز نیاید که منم

پیرهن می‌بدرم دم به دم از غایت شوق
که وجودم همه او گشت و من این پیرهنم

ای رقیب این همه سودا مکن و جنگ مجوی
برکنم دیده که من دیده از او برنکنم

خود گرفتم که نگویم که مرا واقعه‌ایست
دشمن و دوست بدانند قیاس از سخنم

در همه شهر فراهم ننشست انجمنی
که نه من در غمش افسانه آن انجمنم
...
نظرات