عکس جوجه کباب تابه ای

جوجه کباب تابه ای

۱۴ دی ۰۱
ماشین که داشتم عاشقِ بوقِش بودم
از اون دسته راننده هایی بودم که وقتی پشتِ فرمون میشینن وقتی کسی یهو میپیچه جلوشون یا رهگذرری آروم داره از خیابون رد میشه
از دومتر عقب ترش هم دستمو رویِ بوق میذاشتم
و گاهی با طرف کل کل میکردم که وقتی من دارم رد میشم
تو نباید بپیچی جلویِ من
چون من دارم رد میشم
یا باید تند تر حرکت کنی
چون من دارم رد میشم.
یه روز صبح که میخواستم برم سرکار وقتی یه بچه ی دبستانیِ توپول داشت از خیابون رد میشد
خیلی آروم و خونسرد.
دستمو گذاشتم رویِ بوق هرچی فشار دادم بوقِ ماشینم نزد.
عصبی شده بودم محکم زدم روی فرمون...
جلوی پاهاش نگه داشتم و نگاه عصبیم بدرقه ی پیاده روش کردم,
نه تنها اون روز بلکه تا یک ماهِ کامل نتونستم برم تعمیرگاه که بوقِ ماشین و درست کنم.
چند روزِ اول برام به شدّت سخت بود.
عصبی بودم انگار کل رگ های اعصابم تو بدنم به یک آن می ایستادن و دایره و تنبک میزدن
هفته ی دوم خونسرد تر بودم
اجباراً تحملشون میکردم و در جواب بد و بیراهِ هاشون سکوت میکردم و شیشه ی ماشین و بالا میکشیدم.
هفته ی سوم یکم صدای موزیک و زیاد میکردم و  برای خودم حل کرده بودم که حق تقدّم با همه ست.
هفته ی چهارم دیگه یادم رفت که بوق دارم
که ماشینم باید بوق داشته باشه
برای ماشین های بی ملاحطه ای که تا یک زن پشت فرمون میبینن کلی حرف های بزرگ و کوچیک میزنن و میخوان از ماشینت سبقت بگیرن و خودی نشون بدن و دست آخر از کنارت رد بشن و بگن
"زنی دیگه"

"حیف که زنی...."

"بابا زنیکه برو بشین اشپزیتو بکن تو رو چه به ماشین آخه"

"اخه کوچولو به بابات میگفتی برات سه چرخه بخره به جای چهار چرخ"

حتی یادمه پشتِ ماشین یکی از همین خوشحالایِ شیرین زبون نوشته بود:

"جاده فقط باس مردِ و با کسی تقسیمش نمیکنه"

و بعد بساط قهقه و مسخره کردنشون به راه بود.
گاهی فکر میکردم یعنی همه ی مردهایی که به دنیا میان تصدیق دارن و رانندگی بلدن؟
هفته ی آخر رفتم از نمایندگیش بوق و خریدم و ولی نصبش نکردم
گذاشتم پشتِ ماشین تا وقتی که می خواستم بفروشش.
به خریدار گفتم من عادت کردم از بوق استفاده نکنم.
شماهم اگر میخوای راننده ی خوبی باشی
صدای آهنگ ِ ماشینتو یکم زیاد کن شیشه هارو بده بالا و به همه حقِ انتخاب و رفتن بده.
زیاده نمیگم از وقتی ماشین و فروختم نه دغدغه ی جای پارک و جریمه و دزدی ماشین و داشتم نه جنگِ اعصاب برای اون دسته مردهایی که خودشون رو نژاد برتر از زن میدونستن و قسم خورده بودن نه تنها با زنهایِ راننده 
بلکه فقط با زن بجنگند.
تا ثابت کنن بهتر و اَرجَح ترن.

#فرگل_مشتاقی
...