سلام وعرض ادب خدمت همه عزیزان
این کلوچه ها رو من وخواهرم و دخترخاله ای عزیزم که مثله خواهرمه درست کردیم ، پدرم همیشه عاشق کلوچه هایی بود که دختر خالم درست میکرد ، تا هم چشمش به دختر خالم می‌افتاد میگفت فرشته بساط کلوچه رو آماده کن خیلی وقته یه کلوچه درست درمون برامون درست نکردی ، ماهم هر چی که پدرم دوست داشت براش خیرات میکنیم ، من فقط خمیر باز کردم خواهرم مواد داخلشو پر میکرد ودختر خالم هم تمیز کاری ومهرشو و رومالشو میزد البته ناگفته نماند اصل کار با دختر خالم بودبرای خودش تو این کار استادیه ، ولی خودمونیم خیلی سخته چونه ها روباید یه دست دربیاری ، خمیر باز کنی خیلی هم باید مرتب ومنظم باشی .
خلاصه درد سرتون ندم برای من خیلی خسته کننده بود ، مخصوصا من که اصلا ازاین کارای سخت انجام نمدم مچ دستم و تمام انگشتام درد گرفته بود ، ولی خب برای خودش راحت بود منم دیگه ننه بزرگ شدم 😊😊 واقعا برام این کارا سخته به قول دخترم که میگه مامان تودیگه ننه صبوره هستی صبرتم زیاد شده ، خلاصه عزیزان تا جوون هستید لذت از همه چی ببرید که همه چی خاطره میشه تبدیل میشه به کتاب زندگی بعد هی برمی‌گردید هی این کتابو مرور میکنید عکساشو نگاه می‌کنید حسرت می‌خورید، خوشحال میشید ، خیلی وقتا برای این خاطرات گریه میکنید برای چیزا یا کسایی که از دست دادید خلاصه قدر درکنار هم بودن روبدونید به هم عشق بورزید تا جا داره بلند بلند بخندید ، این کلوچه ها دیروز باعث شد که سه تایی دوباره خاطراتمون زنده بشه .....
دوستون دارم عزیزان ببخشید ننه صبوره زیاد حرف زد❤️❤️❤️