عکس اکبر جوجه رستورانی
fatemeh.1384
۶۵
۷۴۰

اکبر جوجه رستورانی

۱۵ اردیبهشت ۰۲
ماجرای عبرت آموزِ "منطق ماشین دودی‏"
از زبان استاد مطهری

یکی از دوستان ما که مرد نکته‏ سنجی است، یک تعبیر بسیار لطیف داشت، اسمش را گذاشته بود منطق ماشین دودی. می‏ گفتیم منطق ماشین‏ دودی چیست؟ می‏گفت من یک درسی را از قدیم آموخته‏ام و جامعه را روی منطق ماشین دودی می‏ شناسم.

 وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود و آن زمان قطار راه‏آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران- شاه‏ عبدالعظیم بود. من می‏دیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده بچه‏ ها دورش جمع می‏شوند و آن را تماشا می‏ کنند و به زبان حال می ‏گویند ببین چه موجود عجیبی است! معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند.

تا قطار ایستاده بود با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به آن نگاه می‏ کردند. کم ‏کم ساعت حرکت قطار می ‏رسید و قطار راه می ‏افتاد. همین‏که راه می ‏افتاد بچه ‏ها می ‏دویدند، سنگ برمی‏داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‏دادند. من تعجب می‏کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‏زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود اعجابِ بیشتر در وقتی است که حرکت می‏کند.
 این معمّا برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هرکسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است، اما همین‏که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی‏کند بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می‏شود.

این نشانه یک جامعه مرده است، ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلّم هستند نه ساکت، متحرّکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‏خبرتر.
...