کیک البالوی من با دستور لی لی عزیز

#پندانه

زندگیست دیگر. همیشه که همه ی رنگ هایش جور نیست، همه ی سازهایش کوک نیست.

حواست باشد به این روزهایی که دیگر بر نمی گردد، به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.

به این سالها که به سرعتِ برق گذشتند
به جوانی که می رود،
به میانسالی که می آید،
حواست باشد به کوتاهی زندگي !

#چالش روز زن
#قرارپاپیونی

بچه که بودم ؛
آنقدر از خدا می ترسیدم ،
که بعد از هربار شیطنت ، کابوس می دیدم ...
می ترسیدم به آسمان نگاه کنم ...
من حتی ناراحت می شدم که می گفتند خدا همه جا هست !
با خودم می گفتم :
"یک نفر چطور می تواند تمام جاهای دنیا کشیک بدهد و تا کسی کارهایِ بدی کرد ، او را بردارد ببرد جهنم؟! "
من حتی وقتی می گفتند ؛ خداپشت و پناهت ، در دلم می گفتم کاش اینطور نباشد ...
می دانید؟!
چون خدایی که در ذهنم ساخته بودند ، مهربان نبود ،
فقط خدایِ آدمهایِ خوب بود و برای منی که کودک بودم و شیطنت هایم را هم گناه می دیدم ، خدایِ ترسناکی بود ...
اما من ، کودکم را از خدا نخواهم ترساند ...
به او می گویم "خدا بخشنده است" ...
اگر خطایی کرد می گویم ؛ خدا بخشیده اما من نمی بخشم ،
تا بداند خدا از پدر و مادرش هم مهربان تر است ...
من به کودکم خواهم گفت خدا ، خدایِ آدم های بد هم هست ، تا با کوچکترین گناهی ، از خوب بودنش نا امید نشود ...
می گویم خدا همه جا هست تا کمکش کند ، تا اگر در مشکلی گرفتار شد ، نجاتش دهد ...
من خشم و بی کفایتیِ خودم را گردنِ خدا نخواهم انداخت ...
من برایش از جهنم نخواهم گفت ...
اجازه می دهم بدونِ ترس از تنبیه و عقوبت ، خوب باشد ،
و می دانم که این خوب بودن ارزش دارد ...
من نمی گذارم خدایِ کودکم خدایِ ترسناکی باشد ...
کاش همه این را می فهمیدیم ...
باورکنید خدا مهربان تر از تصوراتِ ماست !
اگر باور نکرده اید ؛
لطفاً در مقابلِ کودکان سکوت کنید ...
خدا
ترسناک
نیست !!!!!!!!
‌

کیک ۵ ماهگی نازنین زهرای من 😊😊😊

من هرگز معنی واقعی شادیواقعی را نفهمیدم تا روزی که خداوند تو را به من و پدرت هدیه داد، تو زندگی ما را به زیبایی آراسته ای و شادی و خوشبختی را به زندگی مان به ارمغان آوردی، همیشه دوستت دارم

اولین تجربه ی خامه کشی من 😊😊😊
کیک ۴ ماهگی دختر کوچولوم😍😘😍😘.


-دمنوش آوردم!
خندیدم گفتم:باز تو طبع سُنتیت گُل کرده
ببینم این دفعه چه شاهکاری خلق کردی فقط نگام کرد..
گفتم:چیزی میخوای بگی؟
-راستش خانوم شما هیچوقت چشماتون آنقدر مهربونُ،خوشحال نبود
واسه همینه محو این خوشحالیم!
لبخندی زدم و چشام دوختم به دمنوشُ
وگفتم: "میدونی گاهی چیزای کوچیکم آدم خوشحال میکنه،چون متوجه محبت آدمای دورت میشی"
بعد همونطور که هَم میزدم دمنوش تا نباتش حَل شه گفتم:حتی همین دمنوشِ عزیزت!🌱☕️🍬

اولین تجربه گاناش درست کردن من 😊😊😊😊😊

برات از اون رفیق هایی آرزو می‌کنم که
بتونی بهش حرف هایی که نمی‌تونی به خودت بزنی رو راحت بهش بگی بدون ترس و نگرانی از قضاوت شدن.
از اون رفیق پایه هایی که نه فقط پایه خوشی هات ، بلکه پایه تک تک دلگیری ها و گرفتگی هات هم باشن!
از اون هایی که وقتی به خاطراتت باهاش فکر می‌کنی ، تو تمام شادی و غم و سختی و آسونی باهم باشید.
رفیق هایی که بوی آرامش میدن و مثل مادر سرتو میگیرن تو بغلشون و میگن نگران نباش باهم درستش میکنیم!
از اون هایی که کافیه بفهمن تو خودتی ، میگن بپوش بریم و باهات همه جارو می‌گردن تا خودتو پیدا کنی!
داشتن چنین رفیق های نابی ، یکی از بزرگترین نعمت های ین دنیاست!
برات از این نعمت های ناب ، آرزو می‌کنم ❤
اگر از این رفیق ها نداری هم نگران نباش ،
بودن یکی از این دسته آدم ها ، درست به اندازه داشتن یکی از اون ها لذت بخشه ، تو میتونی رفیق نابِ یکی دیگه باشی 😍🌹 شک نکن ، اگر خوبی دیگران رو بخوای ، دیر یا زود ، موج انرژی های خوب و مثبت به سمتت بر میگرده .

آیدا_رنجبر

اولین کیک اسفنجی ک درست کردم با یه تزیین ساده برا تولد داداش جونم 😆