"بی تا"
"بی تا"
شیرینی دانه ی قهوه
"بی تا"
۱۲۴
من و مادر پسر علی آقا فلافلی تنها وجه مشترکی که با هم داریم اینه که هر دوتامون عاشق قهوه ایم. اونم قهوه ی صد درصد روبوستا. برای همین یکم شیرینی دانه قهوه برای مادر پسر علی آقا فلافلی درست کردم و عصر بردم خونه شون. اما مادر پسر علی آقا فلافلی خونه نبود؛ گویا دوره ی صندوق داشتن با خانوم های فامیل. منم تا وقتی که مادرشوهر آینده خونه بیاد، شیرینی ها رو چیدم و عکاسی کردم. (هفت هشت تا رو هم خودم خوردم، پنج شیش تا هم پسر علی آقا فلافلی) اما چون زیاد با جهت نور و وسایل خونه ی خانواده فلافلی ها آشنا نبودم، عکسام خوب از آب درنیومد و بهترین عکسی که تونستم بگیرم، این شد.

#شیرینی
#قهوه
#شیرینی_دانه_قهوه
#صندوق
صد_در_صد_روبوستا
...
کاپ کیک خامه ای
"بی تا"
۴
اونقدر عجله ای شد و از پشت صحنه صدای "زود باش. زود باش!!!" میومد که سریع با گوشی یه عکس گرفتم. دلم می خواست استوری بذارم ولی پسر علی آقا فلافلی گفت :"پست بذار، حیفه. بذار یادگاری بمونه." و این شد که دلیل این پستم شد کاپ کیک خامه ای. اینم بگم که خامه های سبزش رو پسر علی آقا فلافلی تزیین کرده😅

#کاپ_کیک
#خامه
#کاپ_کیک_خامه_ای
#زود_باش!
...
کیک نوتلا
"بی تا"
۱۸

کیک نوتلا

۲۲ دی ۰۲
من گفتم نوتلا، شما هم فکر کنید نوتلاست؛ اما در واقع چیزی به جز شکلات صبحانه نبود. پسر علی آقا فلافلی برای من شکلات صبحانه دست ساز مادر پسرعلی آقا فلافلی آورده بود. من هم رژیم دارم (مثلا رژیم ام شما هم بگید آره آره!!!) و تصمیم گرفتم برای پسر علی آقا فلافلی کیک درست کنم. اونقدر تو نت گشتم تا بالاخره یه دستور پیدا کردم که باب دل پسر علی آقا فلافلی بود. و خلاصه بعد از کلی کثیف کاری تو آشپزخونه و یه کوه ظرف شسته نشده، این کیک رو درست کردم.

پی نوشت1: اون ظرف سمت چپ پایین تصویر، شکلات بن ماری شده ست.
پی نوشت2: روی کیک شکلات صبحانه بن ماری شده و پرک فندقه.

#کیک
#کیک_نوتلا
#شکلات_صبحانه
#تو_آشپزخونه_بمب_ترکیده!
...
کیک پرتقالی
"بی تا"
۳۹

کیک پرتقالی

۲۲ دی ۰۲
چند وقت پیش رفته بودیم خونه ی عمه جون. عمه جون یه خانکم میانساله که تنها با همسرش زندگی می کنه. عمه جون و شوهرش یه باغ پرتقال دارن. یادمه بچه که بودم از شاخه ی یکی از درخت های باغ برام تاب درست کرده بودن و وقتی که بقیه درحال چیدن پرتقال بودن، من تاب بازی می کردم و با هر اوج تاب، عطر پرتقال ها رو به مشمام می کشیدم. بعد از چیدن پرتقال ها، عمه جون به هر کدوم از خواهر ها و برادرها کیلو کیلو پرتقال می داد. امسال هم با اصرار به پرتقال داد. با بدبختی به کیسه های پر شده از پرتقال نگاه می کردم. چون من پرتقال دوست ندارم و مونده بودم که با این همه پرتقال چیکار کنم؛ که یکهو یاد پسر علی آقا فلافلی افتادم که عاشق پرتقاله. برای همین دست به کار شدن و براش کیک پرتقالی درست کردم و از کیک تو زوایای مختلف عکس گرفتم تا سر خودمو گرم کنم تا اینکه پسر علی آقا فلافلی از راه برسه.

#پرتقال
#کیک_پرتقالی
#باغ_عمه_جون
#تاب_بازی
...
کوفته تبریزی دستپخت مامان
"بی تا"
۳۱
یه سر رفتم پیش مامان. دیدم مامان برای ناهار کوفته تبریزی درست کرده. گفت :"زنگ بزن پسر علی آقا فلافلی هم بیاد." پرسیدم :"چرا؟" جواب داد :"نون ندارم. زنگ بزن بگو نون بیاره." (حقیقتا از این حجم از علاقه ی مامانم به دامادش برگام ریخت!!!) بعد از یه مدت، پسر علی آقا فلافلی با نون اومد. و با گفتن "آن مرد با نان آمد" به ما سلام کرد و وقتی من رو دوربین به دست دید، آه از نهادش برآمد و فهمید که قراره یه کوفته ی سرد نصیبش بشه. این وسط من و مامان داشتیم بحث می کردیم که کدوم ظرف رو استفاده کنیم. هر چقدر من می گفتم این ظرف میناکاری تو عکس خوب میوفته، مامان می گفت :" ر بده، ب بده، شنبلیله! ظرف هامو خراب می کنی دخترک." سرم رو کج کردم و گفتم :" مامانییییی!!!" که جواب شنیدم :" جهنم و ضرر؛ عکست رو بگیر."
پس شد آنچه شد....

#کوفته
#کوفته_تبریزی
#مامان♡
#آن_مرد_آمد.♡
#ناهار_خونه_مامان
...
شب یلدا 1402 خونه ی مامان
"بی تا"
۳۶
خیلی با تاخیر عکس یلدا رو گذاشتم. اونقدر عکس گرفتم که انتخاب بین شون و ادیتش کلی زمان برد. البته بماند که چقدرررررر عکس های تار پاک کردم.
مامان همه رو دعوت کرده بود. از عمه و عمو بگیر تا زن دایی زن داداشم و خانواده ی پسر علی آقا فلافلی. دیگه کم مونده بود راننده تاکسی ای رو هم که عمه جون رو آورده بود دعوت کنه بیاد تو دور هم یه فال بگیریم. عمو جون اونقدر برای همه فال گرفت که صدای اعتراض حافظ هم دراومد. حساب کردیم دیدیم سه و نیم تا فال به هر کدوممون رسیده. بابا از انار های باغ می گفت که مفت فروخته و کسی هم به حرفاش گوش نمی داد. دختر عمه ها و دختر عموها یه گوشه جمع بودن و تخمه میشکستن و از پسر های مردم ایرادهای بنی اسرائیلی می گرفتن. من چیکار می کردم؟ هی باسلوق می خوردم و از در و دیوار عکس می گرفتم.

پی نوشت 1: مامان و بابا از هم جدا شدن ولی تو مراسم ها با همدیگه شرکت می کنن.
پی نوشت 2: امیدوارم شب یلداتون بهتون خوش گذشته باشه!!!

#یلدا
#شب_یلدا
#یلدا_1402
#کفر_حافظ_را_درنیاوریم.
...
نان موز و گردو
"بی تا"
۱۸

نان موز و گردو

۱۸ دی ۰۲
کنار دکه روزنامه فروشی، بساط گردو پهن بود. می گفت :"گردو محلیه. خانوم بدو بیا که فسنجون بپزی." بهم برخورد. چون پسر علی آقا فلافلی فسنجون دوست نداره. ولی بازم گردو خریدم. چون من عاشق گردو ام. رفتم خونه. یه نگاه به گردو ها انداختم و یه نگاه به موز های سیاه شده که از مهمونی دیشب که برای نامزدی پانیذ گرفته بودم و طبق معمول اونقدر گیج و هیجان زده بودم که یادم رفت از میز شام عکس بگیرم، مونده بود. دیدم بهترین کار اینه که دوباره اهمال کاری کنم و سفارش طراحی لوگو رو بندازم پشت گوش و نون موز و گردو درست کنم.
اونقدررررر برای عکاسی معطل شدم که برش های نون خشک شدن :|||

#نان
#نان_موز
#نان_موز_گردو
#اهمال_کاری_نکنیم
#بدو_بیا_که_گردو_محلیه!!!
...
کوکی زنجبیلی ترک دار
"بی تا"
۲۰
امروز رفته بودم نعلبندان. اونایی که گرگانی ان، می دونن کجاست. یه بازارچه ست که تره بار و عطاری و ... داره. فقط باید مواظب باشین که رو برگ کاهو ها لیز نخورین!!! از کنار عطاری ها که رد می شدم بوی تند ادویه ها و گیاهان دارویی سرم رو پر می کرد. چشمم افتاد به مغازه ای که بابا همیشه از اونجا خرید می کنه و دیدم کنار کیسه ی اسپند ننه مریم، یه کیسه کوچیک تر هم پودر زنجبیل گذاشته. اونقدر خوشبو بود که مجبور شدم یکم پودر زنجبیل بخرم. و با کیسه خرید های پر از سبزی و میوه و البته دمپایی حمام، راه افتادم تو خیایون تا برسم خونه.
نمی دونستم با 500 گرم زنجبیلی که خریدم چیکار کنم. پس اول از همه برای پسر علی آقا فلافلی، خوراک کاری زنجبیلی مرغ درست کردم (دستورش رو میذارم. البته اگه پاپیون تایید کنه!) و بعد همون طور که سمفونی شماره 9 بتهوون پخش می شد کوکی زنجبیلی هم درست کردم و با موکاپات و پودر قهوه بردم خونه ی خانوم زاهدی، واحد رو به رویی.

(دستور این کوکی رو هم می ذارم. اگه پاپیون رخصت بده.)

#کوکی
#کوکی_ترکدار
#کوکی_زنجبیلی
#واحد_رو_به_رویی
#سمفونی_بتهوون
...
کیک باتر میلک
"بی تا"
۲۹

کیک باتر میلک

۱۸ دی ۰۲
یکم ته ظرف سرکه داشتم. نه می شد ترشی درست کرد و نه کار دیگه ای؛ حتی برای باز کردن راه آب سینک ظرفشویی با جوش شیرین هم کافی نبود! تو اینترنت سرچ کردم و با یه قاشق سرکه چه کار کنم، گوگل جانِ من کیک باتر میلک رو پیشنهاد داد. کیک رو که درست کردم، زنگ زدم به پسر علی آقا فلافلی که :"مرد جوان! با سرکه کیک درست کردم و گذاشتمش تو همون ظرفی که رنگشو خیلی دوست داری. بیا ببین چطور شده." یه وقت فکر نکنید می خواستم پز کدبانوگریم رو بهش بدم هااااا...

#کیک
#باتر_میلک
#کیک_باتر_میلک
#یک_عدد_کدبانو
...
نان آلمانی
"بی تا"
۳۱

نان آلمانی

۱۴ دی ۰۲
یه هفته پیش صبح، پسر علی آقا فلافلی با دو بسته از اون نون هایی که پر از جوش شیرینه و توش فلافل قطار می کنن، رسید. من داشتم با خمیر کلنجار می رفتم و روش طرح می زدم و بالاخره گذاشتمش تو فر.
گفت: "چی می پزی؟"
گفتم: "نون آلمانیه."
گفت: "فلافل هم میشه باهاش خورد؟"
گفتم: "لابد میشه."
گفت: "به نظرت بابام ناراحت میشه فلافل ها رو با نون آلمانی بخوریم؟"
گفتم: "آره. کل صنف فلافل پزی ها هم ناراحت میشن."
گفت: " پس با نون آلمانی، صبحانه انگلیسی و قهوه فرانسه بخوریم."
و در نهایت دوتا غرب زده رو به روی همدیگه روی میز آشپزخونه نشستن و دارن دستمال سفره هاشون رو با کلی آب و تاب روی پاهاشون پهن می کنن و یکی به انگلیسی حرف می زنه و اون یکی به آلمانی جوابشو میده.

#نان
#نان_آلمانی
#صنف_فلافلی_ها
#غرب_زدگی
#جو_گرفتگی_افتخار_نیست.
...