عکس ته_ چین_ مرغ
نیکا
۰
۱.۲k

ته_ چین_ مرغ

۲ اردیبهشت ۰۳
ناگهان به خودش آمد و دید که مدتی‌ست نشسته کنجی و دارد به همه چیز فکر می‌کند. شبیه به آدمِ در حال غرق شدنی خودش را از آب بیرون کشید، نفسش را داد بیرون و گفت: بی‌خیال! بلند شد و برای خودش چای ریخت و دوباره به کارش مشغول شد.
مدتی بود که تا مرز خستگیِ مفرط کار می‌کرد و اعتقاد داشت که آدم نباید یک ثانیه هم بی‌کار شود، وگرنه می‌نشیند عمیقا فکر می‌کند و عمیقا غصه می‌خورد و عمیقا پیر می‌شود...

#نرگس_صرافیان_طوفان
...