
زرشک پلو با مرغ
۵ روز پیش
نوزدهمین سالگرد پدرم 🖤
اشک میریزم، بغض میکنم، غمگین میشوم از حجم سنگینیِ باری که روی دوش خودم انداختم و وسعت زخمهای عمیقی که برداشتم اما در نهایت با خودم میگویم؛ ولی در عوض قدمهای بزرگی برداشتم! پا روی آرامشم گذاشتم اما قدمهای بزرگی برداشتم، یکتنه مقابل خیلی چیزها و آدمها ایستادم، اما قدمهای بزرگی برداشتم! هر ثانیه به خودم پیچیدم از درد، اما قدمهای بزرگی برداشتم...
به عقب نگاه میکنم و به رد پاهای خونآلودی که پشتسرم جامانده و به اشکها، به رد خون و اشکها... اما تصمیم نمیگیرم که جا بزنم. میدانم که ادامه، از این هم رنجآورتر خواهد بود... و میدانم که قرار است تنهاتر از این هم بشوم... و میدانم که قرار است شبهای بیشتری را با گریه صبح کنم و صبحهای بیشتری را با بغض برخیزم، اما ادامه میدهم... من اینقدر سختی نکشیدم که جا بزنم و به یک تسلیم، همه چیز را خراب کنم!
من در قبال تمام رنجهایی که تا اینجای مسیر به خودم تحمیل کردهام، مسئولم! من مسئولم که همه چیز را ختم به خیر کنم! من مسئولم که خودم را، خودِ بیرمق و اندوهگینم را تا روزهای خوب برسانم، به نقطهای که نفسهای عمیقی بکشم و بگویم: سخت بود، خیلی سخت، اما هرآنچه که بود، ارزشش را داشت...
ارزشش را داشت که پا روی شادیهای بسیاری گذاشتم و رنجهای بسیاری کشیدم و از لذتهای بسیاری بینصیب ماندم و دویدم و جنگیدم، در نقطهای که همه آرام قدم میزدند و زندگی میکردند... ارزشش را داشت...
#نرگس_صرافیان_طوفان
https://sarashpazpapion.com/recipe/fe08ff456b0cdfab8bf71c2eacb93858
اشک میریزم، بغض میکنم، غمگین میشوم از حجم سنگینیِ باری که روی دوش خودم انداختم و وسعت زخمهای عمیقی که برداشتم اما در نهایت با خودم میگویم؛ ولی در عوض قدمهای بزرگی برداشتم! پا روی آرامشم گذاشتم اما قدمهای بزرگی برداشتم، یکتنه مقابل خیلی چیزها و آدمها ایستادم، اما قدمهای بزرگی برداشتم! هر ثانیه به خودم پیچیدم از درد، اما قدمهای بزرگی برداشتم...
به عقب نگاه میکنم و به رد پاهای خونآلودی که پشتسرم جامانده و به اشکها، به رد خون و اشکها... اما تصمیم نمیگیرم که جا بزنم. میدانم که ادامه، از این هم رنجآورتر خواهد بود... و میدانم که قرار است تنهاتر از این هم بشوم... و میدانم که قرار است شبهای بیشتری را با گریه صبح کنم و صبحهای بیشتری را با بغض برخیزم، اما ادامه میدهم... من اینقدر سختی نکشیدم که جا بزنم و به یک تسلیم، همه چیز را خراب کنم!
من در قبال تمام رنجهایی که تا اینجای مسیر به خودم تحمیل کردهام، مسئولم! من مسئولم که همه چیز را ختم به خیر کنم! من مسئولم که خودم را، خودِ بیرمق و اندوهگینم را تا روزهای خوب برسانم، به نقطهای که نفسهای عمیقی بکشم و بگویم: سخت بود، خیلی سخت، اما هرآنچه که بود، ارزشش را داشت...
ارزشش را داشت که پا روی شادیهای بسیاری گذاشتم و رنجهای بسیاری کشیدم و از لذتهای بسیاری بینصیب ماندم و دویدم و جنگیدم، در نقطهای که همه آرام قدم میزدند و زندگی میکردند... ارزشش را داشت...
#نرگس_صرافیان_طوفان
https://sarashpazpapion.com/recipe/fe08ff456b0cdfab8bf71c2eacb93858
...
طرز تهیه و دستور پخت های مرتبط

زرشک پلو با مرغ و آلو مازندرانی

پلو چینی با مرغ

پلو پیازچه با مرغ

خورش فسنجان با مرغ

شنیسل مرغ
