نورا
نورا

دستور پختی یافت نشد

ژله رنگین کمان( 3 رنگ)
نورا
۹
تو حق نداری
عاشقِ کسی بمانی
که سال هاست رفته
تو مالِ کسی نیستی
که نیست
تو حق نداری
اسمِ دردهای مزمنت را
عشق بگذاری
می‌توانی مدیونِ زخم‌هایت باشی
اما محتاجِ آنکه زخمیَت کرده نه
دست بردار
از این افسانه‌های بی‌ سر و ته
که به نامِ عشق
فرصتِ عشق را از تو می‌گیرد
آنکه تو را زخمیِ خود می‌خواهد
آدمِ تو نیست
آدم نیست
و تو سال هاست
حوای بی آدمی
حواست نیست

...
دلمه فلفل دلمه ای سبز
نورا
۶
لبریزم از سکوت اما با کمی دروغ......فهمیده ام که عشقت سرنوشت من نبود
لبریزم از جنون اما با کمی سقوط.......فهمیده ام که اسمم در یاد تو نبود
لبریزم از تشویش اما با کمی ترس....فهمیده ام که چشمت به راه من نبود
لبریزم از گریه اما با کمی بهت......فهمیده ام که در آغوشت بوی من نبود
...
کیک شکلاتی خیس
نورا
۴

کیک شکلاتی خیس

۱۹ تیر ۹۵
اتفاقاتی که بعد از تمام شدن یک رابطه میوفتد خیلی عجیب است.

دو حالت دارد:
یا آن کسی هستی که آنقدر دلیل و منطق برای خودت چیده ای که میخواهی رابطه را تمام کنی
یا آن کسی هستی که نا باورانه میبینی که رابطه اش را با تو تمام میکند.

خیلی دوست دارم با کسانی که در حالت اول بوده است یکبار یکجا قرار بگذارم و ببینم چگونه حاضر شدند تمام کنند.
از حالشان خبر ندارم و قضاوتی نمیکنم.

و اما حالت دوم
چند روز اول بدنت گرم است.
هر کاری شاید بکنی .هیچ چیزحالیت نمیشود.با خودت میگویی شاید این هم از آن قهر های یک دو روزه است .

برمیگردد

چند روز بعد کم کم قبول کرده ای و میدانی که چه بلایی سرت آمده است .تمرکز نداری.دنبال یک دلیل برای گریه هایت میگردی .
کارهای بی دلیل میکنی
خرید های بی دلیل
راه رفتن های بی دلیل

و کم کم

شروع میکنی به قضاوت
که آیا حق من بود که اینطور بشود یا نه

کوتاه کنم
نه من حوصله نوشتن دارم
و
نه تو حوصله خواندن این اراجیف
از یک جایی به بعد
فقط خاطره بازی میکنی.
شاید یکبار قراری گذاشتم که کنار هم جمع شویم و خاطره بازی کنیم
...
شنیسل مرغ
نورا
۸

شنیسل مرغ

۳۰ اردیبهشت ۹۵
.
براي تو نه ، براي خودم مينويسم
من روز ـآست برگه دفترم را ورق زده ام
صفحه اي جديد را ديده ام
كه هيچ شباهتى به تو ندارد
ميداني آدمي تا جايي صبر دارد
بعدش ، ميشود تكـه اي سنگ ، پشت تنهاييِ آدم ها
بعدش بي اختيار چشم ميبندد بر علايقَش
بعدش لبخند را تمام ميكند
سكوت پيشه ميكند
و بي مقصد
راهي چند صد سالِ را طي ميكند
آدمي تا جايي كه به خطِ پايانِ صفحه ي كـتابِ روزگار نرسـد
رنج را تحمل ميكند
و بعد از آن تنهايي را ورق ميزند
و مينويسد
از تهي ترين سال هاي بودنـَش
ما هيچگآه دلمان آرام نخواهد گرفت
وقتي همه چيز ، به چشم هاي بي روحِ زندگي گره خورده است و
زندگي لاشه هايش را به رخ ميكشد
و شايد پايان همين تاريكِ بي انتها باشد
...
جوجه چینی
نورا
۸

جوجه چینی

۲۷ اردیبهشت ۹۵
دیشب دوباره خواب دیدم

همان خواب تکراری

باران می آمد

تو آمدی

چتر نداشتی‌

لباس گرم نداشتی‌

حرفی‌ برای گفتن نداشتی‌

قصد ماندن نداشتی‌

پای رفتن... داشتی

رفتی‌

باران هنوز می آمد...
...
کیک کاکائویی با سس شیر
نورا
۹

کیک کاکائویی با سس شیر

۲۷ اردیبهشت ۹۵
آدمهایی که ما را ترک می کنند سه دسته اند:

یک گروه آنهایی که بر میگردند گرچه نه آنها دیگر

 همان آدمهای سابق هستند و نه ما

گروه دوم کسانی هستند که هرگز بر نمی گردند

 چه آنهایی که نمیخواهند ، چه آنهایی که نمیتوانند

گروه آخر آنهایی هستند که باید دعا کنیم آنچنان پل های پشت سرشان را خراب کنند که اگر هم بخواهند ، نتوانند برگردند.

خطرناکترین گروه، سومی ها هستند .

 چون موقع رفتن طوری ما را میشکنند ،

که ما تا مدتها در کُما میمانیم و خیلی دیر میفهمیم

که برای چه آدمهای بی ارزشی اشک ریختیم ،

 احساس گناه کردیم، از خود گذشتگی کردیم ،

 و تا مرز نابودی ، زندگی را فدا کردیم ... خیلی دیر میفهمم ..

. خیلی دیر ... ولی یک روز میفهمم ...

چیزی که هرگز نمیفهمیم این است

که اصلا چه چیز این آدمها را آنقدر دوست داشتیم؟؟؟
...
پیراشکی گوشت با خمیر جادویی در فر
نورا
۱۱
اين شعر را
سرسری بخوان ،
ولی اگر شد دوبار بخوان !

پرسيد:
چطور مينويسی از كسی كه نيست؟
از كسی كه انگار هرگز نبود !

هيچكس نميداند
برای نوشتن بايد بهانه باشد !

مثلِ
مثلا غروب ماتم زده ی كسل كننده ی يك روزِ پُر از تنهايی . . .
يـا خاطرات خاک گرفته ی كسي ،
پشت ساليانی كه با درد گذشت . . .
يا عكس هاي
كسی كه ديگر كنارت نيست
كه انگار هرگز نبوده است . . .


هيچكس نمی داند
هچكس نميداند
آنكه رفت ،
غريبه نبود . . .

اين را تنها
آنهايي ميدانند
كه بی بهانه از او مينويسند . . . !
...
کراکت مرغ
نورا
۲۹

کراکت مرغ

۲۶ اردیبهشت ۹۵
ميداني چيست...
يك وقت هايي بايد خودت را به بيخيالي بزني...
بيخيال تمام آدم هايي كه دوستت ندارند!
بيخيال تمام كارهايي كه ميخواستي بشود...
ولي نشد!
بيخيال تمام ركب هايي كه خوردي!
بيخيال هر كس كه امروز وارد زندگيت شد و فردا رفت!
بيخيال تلاش هاي بي نتيجه ات..
دوست داشتن هاي بي ثمرات!
وقتي كسي دوستت ندارد اصرار نكن!
وقتي كسي برايت وقت ندارد خودت را به زور در برنامه هايش جا نده!
وقتي كسي نميخواهد تورا ببيند پا پيچش نشو!
زندگي همين است!
شايد تو براي همه وقت بگذاري ولي قرار نيست همه دوستت داشته باشند
و برايت وقت داشته باشند شايد
بهانه هايشان براي فرار تورا قانع نكند..
اما گاهي فقط بايد لبخند بزني و رد شوي...
بگذار فكر كنند نفهميدي...!
...
دسر دو رنگ
نورا
۱۳

دسر دو رنگ

۲۶ اردیبهشت ۹۵
یک زن قادر است خیلی چیزها را با دستهایش بیان کند، یا اینکه با آن‌ها تظاهر به انجام کاری کند، در حالی که وقتی به دست‌های یک مرد فکر می‌کنم، همچون کندهٔ درخت بی حرکت و خشک به نظرم می‌رسند.
دست‌های مردان فقط به درد دست دادن، کتک زدن، طبیعتاً تیراندازی و چکاندن ماشهٔ تفنگ و امضاء می‌خورند.
اما به دستان زنان در مقایسه با دست‌های مردان به گونه‌ای دیگر باید نگاه کرد:
چه موقعی که کره روی نان می‌مالند و چه موقعی که موها را از پیشانی کنار می‌زنند.

#هاینریش_بل / عقاید یک دلقک
...
کیک هویج
نورا
۷

کیک هویج

۱۶ اردیبهشت ۹۵
مگذار که عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه به عادت آب دادن گلهای باغچه تبدیل شود
عشق،عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست
پیوسته نو کردن خواستنی است که خود پیوسته خواهان نو شدن است
و دگرگون شدن تازگی ذات عشق است وطراوت بافت عشق
چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند
...