منو همسری
شب رفتیم خونه بابا داداشام گفتن مامان رفته مراسم جشن همسایه ماهم چراغا رو خاموش کردیم کیک و وسایل گذاشتیم رو میز مامان از راه رسید داشت با خودش حرف میزد وا چرا چراغا خاموشه انگار بچه ها خوابن خخخخخ خلاصه اومد تو چراغا روشن دست و جیغ کلی سوپرایز شد
روزت مبارک هم مادرم هم خواهرم...
...