سلام دوستای گلم 😍😚
دلم براتون خیلی تنگ شده بود..با اینکه کاراتون رو دنبال میکردم اما چون آب نداشتیم اعصابم خورد بود 😤😡😑و حوصله نداشتم غذا درست کنم‌‌‌‌..دیروز بالاخره مشکل آب هم موقتا حل شد و شب با اینکه خیلی خسته بودم و کلی تمیزکاری انجام داده بودم غذای مورد علاقه ی شوهرجان رو درست کردم😋...
حدود دو سه هفته است که برگشتم بوشهر...شاید کارای من در مقابل کارای بقیه خیلی ساده باشه اما باید بگم ک من ۲۱ سالمه. و عقدم...و کار خونه و اشپزی رو تا بحال انجام نداده بودم‌‌...بقول بقیه یه دختر لوس نازپرورده...🤓
از موقعی ک همسرم اومد بوشهر...و منم هر از گاهی باهاش اومدم شروع کردم به خونه داری...کار خیلی سختیه اما اگه یاد بگیری برات جذاب و شیرین میشه...اوایل همیشه دستم زخم بود و میسوزوندمش🤕 اما الان خیلی بهتر شدم..همه چیزایی هم ک تا حالا یادگرفتم همه از پاپیون و پاپیونی ها و یا اکتشافات خودم بوده🙏🙏🙏...و تا اونجا پیشرفت کردم که باوجود اینکه من شمالی نیستم اما میرزاقاسمی رو از شمالی ها هم بهتر درست میکنم(اینو مهمونامون که از بندرانزلی،گیلان و رشت بودن گفتن نه اینکه خودم از خودم تعریف کنم)😜😜😜
من توی بوشهر کل ظروف آشپزخونه ام یه کارتنه متوسط میشه اما با همین ظروف ملامین و قابلمه روحی کلی چیزا تجربه کردم‌‌‌🙁...خواستم بگم که قضاوت نکنید....
من توی جهیزیه خودم ( که ان شالله خیلی زود عروسی کنم و افتتاحشون کنم)شیک ترین وسایل رو دارم اما همه چیز به شیک بودن نیس...من اگ آشپزی (اونم با چاشنی عشق)بلد نباشم ظروف کریستال و فلان چینی مارک و...به هیچ دردم نمیخوره.
من شاید بقول بقیه مجبور نبودم که بیام اینجا و این شرایط رو تحمل کنم اما فقط فقط بخاطر همسرعزیزم اومدم....اومدم و تجربه کردم خیلی چیزا رو....درک کردم خیلی آدما رو.....
لطفا یکم باهم مهربون باشیم.😌😊😗😗😗😗