عکس کیک روز مادر هنر دست خواهر گلم??
شهید پرور
۹
۲۴۷

کیک روز مادر هنر دست خواهر گلم??

۹ اسفند ۹۷
❤️❤️تو کیستی؟ تمـام بهشـت پیمبـری
نه! از بهشت هم به مشامش نکوتری
گفتم تو مادر حسنینی ولی درست
دیـدم همـه پیامبـران را تو مادری

🌸ولادت باسعادت ام ابیها حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها و روز مادر مبارک باد🌸
❤️
#رمان_زندگینامه_شهید_سید_علی_حسینی_و_دخترشان_زینب_السادات

#قسمت_پنجاه_و_هفتم_داستان_دنباله_دار_بدون_تو_هرگز:

*تقصیر پدرم بود*

این رو گفتم و از جا بلند شدم . با صدای بلند خندید...

_دزد؟ از نظر شما رئیس دانشگاه دزده؟

_کسی که با فریفتن یه نفر، اون رو از ملتش جدا می کنه چه اسمی میشه روش گذاشت؟ هر چند توی نگهداشتن چندان مهارت ندارن . بهشون بگید، هیچ کدوم از این شروط رو قبول نمی کنم...

از جاش بلند شد...

_تا الان با شخصی به استقامت شما برخورد نداشتن .هر چند فکر نمی کنم کسی، شما رو برای اومدن به اینجا
محبور کرده باشه .

نفس عمیقی کشیدم.

_چرا، من به اجبار اومدم . به اجبار پدرم .

و از اتاق خارج شدم...

برگشتم خونه . خسته تر از همیشه . دل تنگ مادر و خانواده . دل شکسته از شرایط و فشارها .
از ترس اینکه مادرم بفهمه این مدت چقدر بهم سخت گذشته ، هر بار با یه بهانه ای تماس ها رو رد می کردم . سعی می کردم بهانه هام دروغ نباشه . اما بعد باز هم عذاب وجدان می گرفتم به خاطر بهانه آوردن ها از خدا حجالت می کشیدم.
از طرفی هم، نمی خواستم مادرم نگران بشه.
حس غذا درست کردن یا خوردنش رو هم نداشتم . رفتم بالا توی اتاق و روی تخت ولو شدم...

_بابا . می دونی که من از تلاش کردن و مسیر سخت نمی ترسم . اما من، یه نفره و تنها ، بی یار و یاور ، وسط این همه مکر و حیله و فشار ، می ترسم از پس این همه آزمون سخت برنیایم . کمکم کن تا آخرین لحظه زندگیم توی مسیر حق باشم . بین حق و باطل دو دل و سرگردان نشم .
همون طور که دراز کشیده بودم با پدرم حرف می زدم . و بی اختیار، قطرات اشک از چشمم سرازیر می شد...

#ادامه_دارد...

نویسنده :
#سید_محمد_طاها_ایمانی

✨💖الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج💖✨
...
نظرات