سال۷۴ بود
۳۰ابان که تو یکی از بیمارستانای رشت ی خانوم کوچولوی سفید و موطلایی ب دنیا اومد😍🍁🍃🍂
این خانوم کوچولو انقده خوشگل بود ،همه قربونش میرفتن😆😍
بابای خانوم کوچولو اسمش گذاشت سوگند💟
اما همیشه صداش میکرد سوگلی بابا😍
این خانوم کوچولو بزرگ شد
درس خوند و برا خودش خانومی شد
و یروزی از روزای خدا ی پسر خوشتیپ اومد خواستگاریش😝
بابای خانوم کوچولو گفتش ایااااا بدم ایاااا ندم😒 (لیموشو بدم ،هلوشو بدم😅)
از خانوم کوچولو سوال کرد و دید بعلههههه😂
سوگلی کوچولوش عاشق شده😍💟

بعله جونم براتون بگه ،خانوم کوچولو عروس شد 👰💑
الانم همون خانوم کوچولو تولد ۲۵سالگیشه👸
۲۴سال گذشت
ی روزایی خوب بود و ی روزایی بد
اما گذشت و من فقط میتونم بگم
خدایا شکرت برای پدر مادر خوبی که بهم دادی
و بیشتر شکر بخاطر همسرم که هر لحظه بیشتر عاشقش میشم💟
چقدر خوبه که میتونم ببینم ،بشنوم ،صحبت کنم،راه برم
خدایا برای همه نعمتای قشنگت ممنونم😍💟
ی تشکر ویژه از تمام ابجی های گلم که تولدم بهم تبریک گفتنو برام استوری گذاشتن💟💟💟💟😍😍😍
الهی همیشه دلتون شاد باشه،که دلمو شاد کردین💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟💟