#قرار_معنوی#یادبودشهید_مدافع_حرم_شهیدمسلم_خیزاببه بهانه فرا رسیدن چهارمین سالگرد شهادت این شهید مدافع حرم به بخشی از زندگینامه او و چگونگی شهادتش از زبان همسرش میپردازیم.
شهید مسلم خیزاب سال 1359 دیده به جهان گشود و 26 مهر 1394 در سوریه در نبرد با تروریستهای داعش به شهادت رسید؛ پس از شهادتش بود که برخی از زوایای زندگی او و آرزوی شهادتش بر مردم آشکار شد و جزء آن دسته از شهدایی شد که بسیاری از مردم به سمت شناخت او گرایش پیدا کردند.
ورود شهید خیزاب به سپاه؛ «من یک بال را از سپاه گرفتم»
اعظم رنجبر همسر شهید مسلم خیزاب با اشاره به علاقه همسرش به سپاه گفت: بعد از گذراندن دوران دبیرستان یکی از دوستان آقا مسلم سر مزار شهید خرازی به ایشان پیشنهاد میدهد که من میخواهم برای عضویت در سپاه اقدام کنم و شما هم اگر دفترچه میخواهید بگیرید و درنهایت با هماهنگی یکدیگر دفترچه میگیرند. سپس شهید خیزاب به تهران منتقل میشوند و 4 سال دوره دانشگاهشان را در تهران سپری میکنند.
وی افزود: سپس بلافاصله بعد از اتمام دوران دانشگاهشان در 23 سالگی به خواستگاری من آمدند و ازدواج کردیم، بعد از به دنیا آمدن محمدمهدی هم در مقطع فوق لیسانس که در کشور نفر اول شدند مجدداً از دانشگاه امام حسین(ع) تهران فارغ التحصیل شده و به نوعی در این مسیر بزرگ میشوند.
همسر شهید خیزاب افزود: ایشان در روز خواستگاری به من گفتند: «من یک بال را از سپاه گرفتم و منتظر یک بال دیگرم برای پرواز» و من فکر میکنم قرار گرفتنشان در این مسیر هم به خاطر فعالیتشان در بسیج و سپاه باشد.
وی ادامه داد: یک بار هم از شهید خیزاب پرسیدم چه چیزی باعث شده شما آنقدر زیاد به حضرت آقا علاقه داشته باشید و ایشان پاسخ دادند: «اگر من در مسیر سپاه قرار نمیگرفتم هرگز نمیتوانستم عاشق ولایت شوم». این مسئله بسیار مهمی است.
قسمتی از وصیتنامه شهید :
تمامی وامها و بدهکاریهای اداریام، بیمه فوت است و با مرگ بنده سریع پیگیری کنید تا دیگر از حقوقم هیچ قسطی کسر نگردد.
به کسی بدهکاری ندارم ولی از همه حلالیت طلب کنید و برایم یک سال نماز و روزه بگیرید و خمس مالم را تاکنون دادهام.
پدر و مادرم را برای رضای خدا بیمه نمودهام ولی عائله و نانخور من نبودهاند و از این بابت هیچ ارث ندارند و تنها به لحاظ شرعی و اسلامی میتوانند طلب ارث کنند که همسرم آنرا بپردازد.
درازای مهریه به همسرم یک باب خانه خیابان *** و ماشین پژو و حقوقم را بخشیدهام.
همسرم با مالی در اختیار اوست عهدهدار نگهداری و تربیت فرزندم شود.
کفن با پول خمس داده خریدهام و در خانهدارم، مرا در همان کفن کنید و اگر امکان داشت مرا در خانه خودم بشویید و راضی نیستم افراد غیر مرتبط جنازهام را ببینند و سعی کنید اگر زحمت نبود پنجشنبه یا جمعه مرا به خاک بسپارید. به فرمانده لشکرم بگویید که شهادت دهد که هر چه آنچه در توان داشتم صرف کردم تا مایه عزت و اقتدار لشکر 14 امام حسین (علیهالسلام) باشم و شفاعت مرا در آخرت نزد حضرت سید الشهداء (علیهالسلام) بنماید.
بر روی سنگقبرم بنویسید که «تشنه نابودی صهیونیستها بوده و هستم و بهترین روزم، روز نابودی صهیونیستهاست.»
پدرومادر عزیزم اولاً مرا به خاطر همه بدیها و خطاهایم حلال کنید و دوما از هر چیزی که مایه ناراحتی همسر و فرزندم میشود پرهیز کنید که هر آنچه از محبت اهلبیت و دوستی آنان و علاقه به اسلام و انقلاب و رهبر عزیز دارم بهواسطه شماست.
روحش شاد یادش گرامی راهش پررهرو
#قرار_معنوی#یادبودشهیدمدافع_حرم_شهیدمسلم_خیزاب