عکس مربای انجیر
کمپوت سیب
مامانِ مینا
۱۵۶
۱.۵k

مربای انجیر کمپوت سیب

۳۱ مرداد ۰۲
#شهادت.حضرت.رقیه.سلام.الله.علیها.روتسلیت.عرض.میکنم🖤
🏴 پنجم صفر :

◼️بنا بر مشهور شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها :

🔹مادر حضرت رقیه(س)

◽براساس نوشته‌های بعضی کتاب‌های تاریخی،

◽نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام)، ام اسحاق است که پیش از آن همسر امام حسن مجتبی (علیه السلام) بوده و پس از شهادت ایشان، به وصیت امام حسن (علیه السلام) به عقد امام حسین (علیه السلام) درآمده است. مادر حضرت رقیه (علیها سلام) از بانوان بزرگ و با فضیلت اسلام به شمار می‌آید. بنا به گفته شیخ مفید در کتاب الارشاد، کنیه ایشان بنت طلحه است.

◽نام مادر حضرت رقیه (علیها سلام) در بعضی کتاب‌ها، ام جعفر قضاعیه آمده است،

⚫شهادت غم انگیز حضرت رقیه

◾شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:

◽ عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.

◾پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟
حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند.

◾پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.

◽بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟

◾فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت.
ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید.

◽سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.

◾خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند.

◼️ سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و
در آغوش کشید.

◾بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت:

◾ پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟

◾ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟

◾پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ»
چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟

◾ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟

◾پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم.

◾دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود.

◼️ شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند.

📚 شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم456 -الدمع الساکه141


◼️بخشی از صحبت‌های حضرت رقیه‌(س) با سر پدر

◽یا ابتاه من‌الذی خضبک بدمائک

(پدر چه کسی محاسنت را با خونت خضاب کرد)

◽یا ابتاه من‌الذی قطع وریدک

(چه کسی رگ گردنت را برید)

◽یا ابتاه لیتنی لک الفدا

(ای پدر کاش من قربانت می‌شدم)

◽یا ابتاه لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بدما

(ای پدر کاش خاک مرا در آغوش می‌کشید تا محاسنت را به خون رنگی نمی‌دیدم

📚 (معالی‌السبطین).

⚫غسل و دفن حضرت رقیه

▪️هنگامی که زن غساله بدن حضرت رقیه را غسل می‌داد، ناگاه دست از غسل کشید و گفت: سرپرست این اسیران کیست؟

▪️ زینب‌(س) فرمود چه می‌خواهی زن غساله گفت: چرا بدن این طفل کبود است، آیا به بیماری مبتلا بوده است؟

▪️حضرت در پاسخ فرمودند: ای زن او بیمار نبود، این کبود‌ها آثار تازیانه و ضربه‌های دشمن است

📚(الوقایع والحوادث ج 5 ص81)

#تقویم_شیعه
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها_تسلیت

🎤بانشر معارف اسلامی علوی، مبلغ تشیع باشیم
...
نظرات